بازی
licenseمعنی کلمه بازی
معنی واژه بازی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- لعب، ملاعبه، ملعبه 2- تفريح، تفنن، 3- قمار، گنجفه 4- ورزش 5- فريب، حيله، نيرنگ | ||
متضاد | جدي 1- نقش 2- حادثه، رويداد، پيشآمد 3- شوخي | ||
انگلیسی | game, play, gaming, sport, fun, action, skittle | ||
عربی | مباراة، لعب، طريقة، طريد، طريدة، مزحة، موضوع سخرية، لعبة، الطرائد و لحمها، قامر، شجاع، ثابت العزم، أعرج | ||
ترکی | oynamak | ||
فرانسوی | jouer | ||
آلمانی | spielen | ||
اسپانیایی | jugar | ||
ایتالیایی | giocare | ||
مرتبط | مسابقه، شکار، سرگرمی، شوخی، جانور شکاری، نمایشنامه، نمایش، لهو، تفریح، نواخت، قمار بازی، الت بازی، نمایش تفریحی، خوشی، بازیچه، عمل، اقدام، کنش، حرکت، رفتار، میخ های بازی مزبور، باز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «بازی» در زبان فارسی به معنای فعالیت تفریحی یا ورزشی است که ممکن است به صورت فردی یا گروهی انجام شود. در نگارش و استفاده این کلمه، قواعد خاصی وجود دارد:
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه «بازی» به شکل مؤثری استفاده کنید و نوشتههایی با نگارش صحیح و زیبا تولید کنید. | ||
واژه | بازی | ||
معادل ابجد | 20 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bāzi | ||
معادل انگلیسی | game, play | ||
مرتبط با | ورزش | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | ( اِ.) | ||
آواشناسی | bAzi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی بازی | ||
پخش صوت |
ورزشی که دربردارندۀ مجموعهای از قواعد و قوانین است و شرکتکنندگان در آن معمولاً بهصورت مستقیم در برابر هم قرار میگیرند و سعی میکنند که ازطریق مهارتهایی مانند ضربه زدن، چرخاندن، حمل کردن یا بهکارگیری اشیایی مانند توپ و گوی امتیاز کسب نمایند؛ خطرپذیری کلمه «بازی» در زبان فارسی به معنای فعالیت تفریحی یا ورزشی است که ممکن است به صورت فردی یا گروهی انجام شود. در نگارش و استفاده این کلمه، قواعد خاصی وجود دارد: نحوه نوشتار: کلمه «بازی» به صورت زبر (با «ز») نوشته میشود. لازم است در نوشتار رسمی و غیررسمی به این نکته توجه شود. انواع صرف: این کلمه ممکن است به اشکال مختلف صرف شود، مثلاً: استفاده در جملات: کلمه بازی میتواند در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال: همخانوادهها: این کلمه همخانوادههای زیادی دارد که ممکن است در جملات به کار رود، مثل بازیابی، بازیچه، و بازیگوش. با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه «بازی» به شکل مؤثری استفاده کنید و نوشتههایی با نگارش صحیح و زیبا تولید کنید.
1- لعب، ملاعبه، ملعبه
2- تفريح، تفنن،
3- قمار، گنجفه
4- ورزش
5- فريب، حيله، نيرنگ
جدي
1- نقش
2- حادثه، رويداد، پيشآمد
3- شوخي
game, play, gaming, sport, fun, action, skittle
مباراة، لعب، طريقة، طريد، طريدة، مزحة، موضوع سخرية، لعبة، الطرائد و لحمها، قامر، شجاع، ثابت العزم، أعرج
oynamak
jouer
spielen
jugar
giocare
مسابقه، شکار، سرگرمی، شوخی، جانور شکاری، نمایشنامه، نمایش، لهو، تفریح، نواخت، قمار بازی، الت بازی، نمایش تفریحی، خوشی، بازیچه، عمل، اقدام، کنش، حرکت، رفتار، میخ های بازی مزبور، باز