باله
licenseمعنی کلمه باله
معنی واژه باله
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fin, ballet | ||
عربی | ريشة التوربين، زعنفة السمك، شىء كالزعنفة، مجموعة الزيل، مجداف، زعانف الغواص، زعنفة | ||
ترکی | bale | ||
فرانسوی | ballet | ||
آلمانی | ballett | ||
اسپانیایی | ballet | ||
ایتالیایی | balletto | ||
مرتبط | بال، پره ماهی، بال ماهی، پرک، دست | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "باله" در زبان فارسی به معنای نوعی رقص و هنر نمایشی است که ویژگیهای خاصی دارد. در مورد نگارش و استفاده از این واژه، ملاحظاتی وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوان از این کلمه بهدرستی و بهطور مؤثر در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | باله | ||
معادل ابجد | 38 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bāle | ||
معادل انگلیسی | flap | ||
مرتبط با | پیوند | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: ballet] ‹بالت› | ||
مختصات | (لِ) ( اِ.) | ||
آواشناسی | bAle | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی باله | ||
پخش صوت |
قطعهبافتی، عموماً صفحهایشکل، که در پیوند زدن به کار میرود کلمه "باله" در زبان فارسی به معنای نوعی رقص و هنر نمایشی است که ویژگیهای خاصی دارد. در مورد نگارش و استفاده از این واژه، ملاحظاتی وجود دارد: نگارش: تلفظ: نوع کلمه: جمع: ترکیبها: با رعایت این نکات، میتوان از این کلمه بهدرستی و بهطور مؤثر در نوشتار فارسی استفاده کرد.
fin, ballet
ريشة التوربين، زعنفة السمك، شىء كالزعنفة، مجموعة الزيل، مجداف، زعانف الغواص، زعنفة
bale
ballet
ballett
ballet
balletto
بال، پره ماهی، بال ماهی، پرک، دست