برآمد
licenseمعنی کلمه برآمد
معنی واژه برآمد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | consequence, expenditure, expense, issue, outcome, result, the rise | ||
عربی | نتيجة، عاقبة، أهمية، شأن، نتيجة منطقية، منزلة إجتماعية | ||
ترکی | ortaya çıktı | ||
فرانسوی | sortit de | ||
آلمانی | kam heraus | ||
اسپانیایی | salió | ||
ایتالیایی | venne fuori | ||
مرتبط | نتیجه، اثر، عاقبت، نتیجه منطقی، فرع، بر امد، هزینه، مصرف، صرف، خرج، پرداخت، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل، حاصل، پی امد، دست اورد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "برآمد" در زبان فارسی به دو مفهوم اصلی اشاره دارد: ۱. فعل: "برآمد" به عنوان زمان گذشته فعل "برآمدن" (به معنای بلند شدن یا از جایی بیرون آمدن) به کار میرود. مانند: "خورشید برآمد" که به معنای روز شدن یا طلوع خورشید است. ۲. اسم: در بعضی از موارد، این کلمه میتواند به معنای چیزی که از زمین یا جایی بیرون آمده باشد، استفاده شود. قواعد نگارشی:۱. استفاده در جملات:
۲. نقشِ دستوری:
۳. سایر نکات:
مثالهایی از ترکیبها:
نتیجهگیری:کلمه "برآمد" در بافتهای مختلف معنایی گوناگون میتواند داشته باشد، و به خاطر این تازگی و تنوع، در نگارش فارسی باید با دقت و توجه به بافت جمله از آن استفاده شود. | ||
واژه | برآمد | ||
معادل ابجد | 247 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
معادل انگلیسی | outcome | ||
مرتبط با | ریاضی | ||
نقش دستوری | بن گذشته | ||
آواشناسی | barAmad | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی برآمد | ||
پخش صوت |
هریک از نتیجههای یک آزمایش تصادفی کلمه "برآمد" در زبان فارسی به دو مفهوم اصلی اشاره دارد: ۱. فعل: "برآمد" به عنوان زمان گذشته فعل "برآمدن" (به معنای بلند شدن یا از جایی بیرون آمدن) به کار میرود. مانند: "خورشید برآمد" که به معنای روز شدن یا طلوع خورشید است. ۲. اسم: در بعضی از موارد، این کلمه میتواند به معنای چیزی که از زمین یا جایی بیرون آمده باشد، استفاده شود. ۱. استفاده در جملات: ۲. نقشِ دستوری: ۳. سایر نکات: کلمه "برآمد" در بافتهای مختلف معنایی گوناگون میتواند داشته باشد، و به خاطر این تازگی و تنوع، در نگارش فارسی باید با دقت و توجه به بافت جمله از آن استفاده شود.
consequence, expenditure, expense, issue, outcome, result, the rise
نتيجة، عاقبة، أهمية، شأن، نتيجة منطقية، منزلة إجتماعية
ortaya çıktı
sortit de
kam heraus
salió
venne fuori
نتیجه، اثر، عاقبت، نتیجه منطقی، فرع، بر امد، هزینه، مصرف، صرف، خرج، پرداخت، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل، حاصل، پی امد، دست اوردقواعد نگارشی:
مثالهایی از ترکیبها:
نتیجهگیری: