برخوردی
licenseمعنی کلمه برخوردی
معنی واژه برخوردی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | collision, encounter, conflict, clash, incidence, meeting, strike, reception, smash, confluence, affection, greeting, conflux, contiguity, osculation, tilt, contact | ||
عربی | تصادم، تضارب، تعارض، الاصطدام | ||
مرتبط | برخورد، تصادم، تلافی، مواجهه، رویارویی، ملاقات، تصادف، تضاد، مناقشه، کشمکش، مغایرت، نبرد، تصادم شدید کردن، وقوع، انتشار، شیوع مرض، تعلق واقعی مالیات، مشمولیت، جلسه، نشست، مجمع، جماعت، اعتصاب، ضربه، ضربت، اصابت، ضرب، پذیرش، پذیرایی، دریافت، مهمانی، قبول، سر و صدا، تلاقی، همریزگاه، همریختنگاه، اتصال یا تلاقی دو نهر، عاطفه، محبت، مهربانی، تاثیر، ابتلاء، سلام، درود، خوشامد، تبریکات، خوش آمد، مجاورت، نزدیکی، وابستگی، ربط، تماس، بوسه، اشتراک صفات، شیب، کجی، تمایل، پرتاب، مسابقه نیزه سواری، اتصال، قباله، مخابره | ||
واژه | برخوردی | ||
معادل ابجد | 1022 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
معادل انگلیسی | colliding | ||
مرتبط با | فیزیک | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی برخوردی | ||
پخش صوت |
مربوط به حالت باریکه ها در برخورددهنده
collision, encounter, conflict, clash, incidence, meeting, strike, reception, smash, confluence, affection, greeting, conflux, contiguity, osculation, tilt, contact
تصادم، تضارب، تعارض، الاصطدام
برخورد، تصادم، تلافی، مواجهه، رویارویی، ملاقات، تصادف، تضاد، مناقشه، کشمکش، مغایرت، نبرد، تصادم شدید کردن، وقوع، انتشار، شیوع مرض، تعلق واقعی مالیات، مشمولیت، جلسه، نشست، مجمع، جماعت، اعتصاب، ضربه، ضربت، اصابت، ضرب، پذیرش، پذیرایی، دریافت، مهمانی، قبول، سر و صدا، تلاقی، همریزگاه، همریختنگاه، اتصال یا تلاقی دو نهر، عاطفه، محبت، مهربانی، تاثیر، ابتلاء، سلام، درود، خوشامد، تبریکات، خوش آمد، مجاورت، نزدیکی، وابستگی، ربط، تماس، بوسه، اشتراک صفات، شیب، کجی، تمایل، پرتاب، مسابقه نیزه سواری، اتصال، قباله، مخابره