بَست
licenseمعنی کلمه بَست
معنی واژه بَست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | fastening, fastener, bracket, connector, holder, outrigger, girth, closed | ||
عربی | إبزيم، المربطة أداة ربط، قطع | ||
مرتبط | چفت و بست، بست، چفت، بند، یراق در، پشت بند، پرانتز، کروشه، قلاب، طاقچه دیوار کوب، این علامت، اتصال، رابط، متصل کننده، دارنده، گیرنده، نگاه دارنده، اشغال کننده، سه پایه، پایه، پاروگیر، تیر دگل قایق، دم طیاره، بست آهنی و چرمی، ابعاد، قطر شکم، تنگ اسب، بستن | ||
واژه | بَست | ||
معادل ابجد | 462 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
معادل انگلیسی | bite | ||
مرتبط با | پزشکی-دندانپزشکی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی بَست | ||
پخش صوت |
جفت شدن دندانهای فک بالا و پایین در حالت بَرهمایی مرکزی
fastening, fastener, bracket, connector, holder, outrigger, girth, closed
إبزيم، المربطة أداة ربط، قطع
چفت و بست، بست، چفت، بند، یراق در، پشت بند، پرانتز، کروشه، قلاب، طاقچه دیوار کوب، این علامت، اتصال، رابط، متصل کننده، دارنده، گیرنده، نگاه دارنده، اشغال کننده، سه پایه، پایه، پاروگیر، تیر دگل قایق، دم طیاره، بست آهنی و چرمی، ابعاد، قطر شکم، تنگ اسب، بستن