بندر
licenseمعنی کلمه بندر
معنی واژه بندر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- درياكنار، دريابار، شهرساحلي 2- ساحل 3- بارانداز، بندرگاه، لنگرگاه | ||
انگلیسی | port, seaport, wayside | ||
عربی | ميناء، المنفذ، مرفأ، بوابة، باب، ميسرة يسار، بورت خمرة، حمل البندقية بالتقالب، خمر، بوابة الدخول، نقطة العبور، نافذة السفينة، قيافة طريقة المشي، ياسر، مشى إلى اليسار | ||
ترکی | liman | ||
فرانسوی | port | ||
آلمانی | hafen | ||
اسپانیایی | puerto | ||
ایتالیایی | porta | ||
مرتبط | درگاه، پرت، مخرج، بندر ورودی، شهر ساحلی، بندر ساحلی دریا، دریابندر، ایستگاه فرعی، کنار جاده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بندر" در زبان فارسی به معنای محلی است که کشتیها در آن پهلو میگیرند و کالاها را بارگیری یا تخلیه میکنند. در ادامه، برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "بندر" به درستی استفاده کرد و معنای آن را در جملات مشخص نمود. | ||
واژه | بندر | ||
معادل ابجد | 256 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bandar | ||
معادل انگلیسی | port | ||
مرتبط با | حمل ونقل دریایی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [جمع: بَنادِر] | ||
مختصات | (بَ دَ) ( اِ.) | ||
آواشناسی | bandar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی بندر | ||
پخش صوت |
پایانه و منطقه ای دارای تسهیلات لازم برای پهلوگیری و تخلیه و بارگیری کشتیها کلمه "بندر" در زبان فارسی به معنای محلی است که کشتیها در آن پهلو میگیرند و کالاها را بارگیری یا تخلیه میکنند. در ادامه، برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه آورده شده است: نحو: کلمه "بندر" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به تنهایی یا در ترکیب با دیگر کلمات مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال، "بندرعباس" یا "بندر انزلی". نقطهگذاری: اگر کلمه "بندر" در وسط جمله قرار گیرد، باید بر اساس قوانین عمومی نقطهگذاری عمل کرد. به عنوان مثال: "کشتی به بندر رسید." تجزیه و تحلیل واژگان: کلمه "بندر" یک اسم عام است و به محلی اشاره دارد که برای کشتیها و تجارت مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده در ترکیبها: "بندر" میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود. مانند "بندرگاه"، که به معنای محل پهلو گرفتن کشتیهاست. جنس کلمه: "بندر" یک اسم مذکر است. با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "بندر" به درستی استفاده کرد و معنای آن را در جملات مشخص نمود.
1- درياكنار، دريابار، شهرساحلي
2- ساحل
3- بارانداز، بندرگاه، لنگرگاه
port, seaport, wayside
ميناء، المنفذ، مرفأ، بوابة، باب، ميسرة يسار، بورت خمرة، حمل البندقية بالتقالب، خمر، بوابة الدخول، نقطة العبور، نافذة السفينة، قيافة طريقة المشي، ياسر، مشى إلى اليسار
liman
port
hafen
puerto
porta
درگاه، پرت، مخرج، بندر ورودی، شهر ساحلی، بندر ساحلی دریا، دریابندر، ایستگاه فرعی، کنار جاده