بوم اندام
license
98
1667
100
معنی کلمه بوم اندام
معنی واژه بوم اندام
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | boom | ||
عربی | ازدهار، ذراع التطويل، اتساع، هدير، ذراع المرفاع، ميكروفون، سلسلة حديدية، مرشد الطائرة، دوى، ازدهر، أعلن بدوى، هدر، إندفع بدوى، طن، أز، روج لقضية، فقاعة | ||
واژه | بوم اندام | ||
معادل ابجد | 144 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
معادل انگلیسی | eco-organ | ||
مرتبط با | مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی بوم اندام | ||
پخش صوت |
یکی از جنبههای مشخص ریختشناسی گیاهان که سازگاری با محیط خارجی را منعکس میکند
boom
ازدهار، ذراع التطويل، اتساع، هدير، ذراع المرفاع، ميكروفون، سلسلة حديدية، مرشد الطائرة، دوى، ازدهر، أعلن بدوى، هدر، إندفع بدوى، طن، أز، روج لقضية، فقاعة