پایدار
licenseمعنی کلمه پایدار
معنی واژه پایدار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | استوار، بادوام، باقي، برقرار، پابرجا، پايا، ثابت، جاويد، جاويدان، لايزال، ماندني، محكم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق | ||
متضاد | ناپايدار، سست | ||
انگلیسی | stable, permanent, firm, constant, abiding, resistant, unflinching, unfailing, changeless, indissoluble, undying, faithful, inexhaustible, livelong, perdurable, stanch | ||
عربی | مستقر | ||
ترکی | stabil | ||
فرانسوی | Écurie | ||
آلمانی | stabil | ||
اسپانیایی | estable | ||
ایتالیایی | stabile | ||
مرتبط | ثابت، باثبات، استوار، محکم، پایا، دائمي، ابدی، ماندنی، سفت، سخت، راسخ، ثابت قدم، تاب اور، تحمل کننده، مقاوم، خود سر، مصمم، تمام نشدنی، با وفا، تغییر ناپذیر، بی تغییر، غیر قابل حل، ماندگار، حل نشدنی، تجزیه ناپذیر، اب نشدنی، فنا ناپذیر، لایزال، غیر فانی، با ایمان، خستگی نا پذیر، تهی نشدنی، پایان نا پذیر، تمامی، همه، همیشگی، بادوام، وفادار، دو اتشه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پایدار" در زبان فارسی به معنای ثابت و ماندگار است و در جملات و نوشتهها به شیوههای مختلفی میتواند استفاده شود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان از کلمه "پایدار" به طور مؤثر و درست در نوشتهها و گفتگوها استفاده کرد. | ||
واژه | پایدار | ||
معادل ابجد | 218 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | pāydār | ||
معادل انگلیسی | stable | ||
مرتبط با | فیزیک | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت فاعلی) ‹پادار› | ||
مختصات | (ص فا.) | ||
آواشناسی | pAydAr | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پایدار | ||
پخش صوت |
ویژگی سامانه ای که حالت آن بدون دخالت عامل خارجی تغییر نکند کلمه "پایدار" در زبان فارسی به معنای ثابت و ماندگار است و در جملات و نوشتهها به شیوههای مختلفی میتواند استفاده شود. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نحوه نوشتن: کلمه "پایدار" باید به همین صورت نوشته شود و توجه به املای صحیح آن اهمیت دارد. نقش کلمه: "پایدار" میتواند به عنوان صفت یا نام به کار برود. به عنوان مثال: استفاده در جملات: ترکیبات: "پایدار" ممکن است در ترکیب با دیگر واژهها قرار گیرد: همنوایی فرهنگی: هنگامی که از "پایدار" استفاده میشود، توجه به معانی فرهنگی و اجتماعی آن نیز مهم است، بهخصوص در بحثهای مربوط به محیط زیست یا سیاستهای اجتماعی. با رعایت این نکات و قواعد، میتوان از کلمه "پایدار" به طور مؤثر و درست در نوشتهها و گفتگوها استفاده کرد.
استوار، بادوام، باقي، برقرار، پابرجا، پايا، ثابت، جاويد، جاويدان، لايزال، ماندني، محكم، مدام، مستدام، مستقر، مقاوم، نوشه، واثق
ناپايدار، سست
stable, permanent, firm, constant, abiding, resistant, unflinching, unfailing, changeless, indissoluble, undying, faithful, inexhaustible, livelong, perdurable, stanch
مستقر
stabil
Écurie
stabil
estable
stabile
ثابت، باثبات، استوار، محکم، پایا، دائمي، ابدی، ماندنی، سفت، سخت، راسخ، ثابت قدم، تاب اور، تحمل کننده، مقاوم، خود سر، مصمم، تمام نشدنی، با وفا، تغییر ناپذیر، بی تغییر، غیر قابل حل، ماندگار، حل نشدنی، تجزیه ناپذیر، اب نشدنی، فنا ناپذیر، لایزال، غیر فانی، با ایمان، خستگی نا پذیر، تهی نشدنی، پایان نا پذیر، تمامی، همه، همیشگی، بادوام، وفادار، دو اتشه