پدیدار
licenseمعنی کلمه پدیدار
معنی واژه پدیدار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آشكار، پديد، پيدا، جلوهگر، ظاهر، مرئي، مشهود، معلوم، نمايان، نمودار، هويدا | ||
متضاد | پنهان، نهان | ||
انگلیسی | visible, conspicuous, extant, phenomenon | ||
عربی | مرئي، ظاهر، منظور، واضح | ||
ترکی | fenomen | ||
فرانسوی | phénomène | ||
آلمانی | phänomen | ||
اسپانیایی | fenómeno | ||
ایتالیایی | fenomeno | ||
مرتبط | قابل رویت، نمایان، مریی، دیده شدنی، پیدا، انگشت نما، اشکار، توی چشم خور، موجود، باقی مانده، دارای هستی، نسخهء موجود و باقی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پدیدار" به معنی "ظاهر شده" یا "مشهود" است و در زبان فارسی به دو صورت میتواند استفاده شود: به عنوان یک صفت و به عنوان یک فعل. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "پدیدار" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | پدیدار | ||
معادل ابجد | 221 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | padidār | ||
معادل انگلیسی | feature | ||
مرتبط با | باستان شناسی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت فاعلی) [قدیمی] | ||
مختصات | (پَ) (ص مر.) | ||
آواشناسی | padidAr | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پدیدار | ||
پخش صوت |
عنصری در یک محوطۀ باستانی یا هر واحد باستانشناختی مجزا که ساختار یا لایه یا دستساختۀ مستقلی به شمار نمیآید و نمیتوان آن را جابهجا کرد کلمه "پدیدار" به معنی "ظاهر شده" یا "مشهود" است و در زبان فارسی به دو صورت میتواند استفاده شود: به عنوان یک صفت و به عنوان یک فعل. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنیم: استفاده به عنوان صفت: استفاده به عنوان فعل: صرف فعل: نوشتن درست: ترکیب با دیگر کلمات: با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "پدیدار" بهطور مؤثر و صحیح در نوشتار خود استفاده کنید.
آشكار، پديد، پيدا، جلوهگر، ظاهر، مرئي، مشهود، معلوم، نمايان، نمودار، هويدا
پنهان، نهان
visible, conspicuous, extant, phenomenon
مرئي، ظاهر، منظور، واضح
fenomen
phénomène
phänomen
fenómeno
fenomeno
قابل رویت، نمایان، مریی، دیده شدنی، پیدا، انگشت نما، اشکار، توی چشم خور، موجود، باقی مانده، دارای هستی، نسخهء موجود و باقی