پراکندگی
licenseمعنی کلمه پراکندگی
معنی واژه پراکندگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- افتراق، پريشاني، تشتت، تفرق، تفرقه 2- افشان، نثار 3- انفكاك 4- پاچيدگي، پاشيدگي، تلاشي 5- پريشاني، نابساماني 6- انتشار، شيوع، پخش 7- تواري | ||
متضاد | جمعيت | ||
انگلیسی | scattering, dispersion, dispersal, dissipation, diaspora, scissoring | ||
عربی | انتشار، تبديد، فض، ذر، نثر | ||
ترکی | dağılım | ||
فرانسوی | dispersion | ||
آلمانی | streuung | ||
اسپانیایی | dispersión | ||
ایتالیایی | dispersione | ||
مرتبط | اوارگی، تجریهنور، اتلاف، اسراف، عیاشی، جماعت یهودیان پراکنده، برش، اختلاف | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پراکندگی" در زبان فارسی به معنای پخش شدن یا توزیع شدن چیزی به طور نامنظم و نامتمرکز است. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، نکات زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "پراکندگی" به طور مؤثری در نوشتارهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | پراکندگی | ||
معادل ابجد | 307 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
تلفظ | parākandegi | ||
معادل انگلیسی | scattering | ||
مرتبط با | مهندسی مخابرات | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) | ||
آواشناسی | parAkandegi | ||
الگوی تکیه | WWWWS | ||
شمارگان هجا | 5 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پراکندگی | ||
پخش صوت |
افت نشانک/ سیگنال براثر بی نظمیهایی که در محیط انتقال وجود دارد متـ . پراکنش کلمه "پراکندگی" در زبان فارسی به معنای پخش شدن یا توزیع شدن چیزی به طور نامنظم و نامتمرکز است. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی مرتبط با آن، نکات زیر را در نظر بگیرید: نوشتار صحیح: اطمینان حاصل کنید که کلمه "پراکندگی" به درستی نوشته شده است. این کلمه از دو بخش "پرا" و "کندگی" تشکیل شده است. ترکیبها: این کلمه میتواند در ترکیب با دیگر کلمات استفاده شود، مثلاً "پراکندگی جمعیت" یا "پراکندگی اطلاعات". نقطهگذاری: در جملات، از نقطهگذاری درست استفاده کنید. به عنوان مثال: همخوانی: این کلمه معمولاً به صورت اسم به کار میرود و در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه کاربرد دارد. مثال: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "پراکندگی" به طور مؤثری در نوشتارهای خود استفاده کنید.
1- افتراق، پريشاني، تشتت، تفرق، تفرقه
2- افشان، نثار
3- انفكاك
4- پاچيدگي، پاشيدگي، تلاشي
5- پريشاني، نابساماني
6- انتشار، شيوع، پخش
7- تواري
جمعيت
scattering, dispersion, dispersal, dissipation, diaspora, scissoring
انتشار، تبديد، فض، ذر، نثر
dağılım
dispersion
streuung
dispersión
dispersione
اوارگی، تجریهنور، اتلاف، اسراف، عیاشی، جماعت یهودیان پراکنده، برش، اختلاف