پرتوی
licenseمعنی کلمه پرتوی
معنی واژه پرتوی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | radial, beam | ||
عربی | شعاعي، نصف قطري، كعبري، عقربي | ||
ترکی | ışın | ||
فرانسوی | faisceau | ||
آلمانی | strahl | ||
اسپانیایی | haz | ||
ایتالیایی | trave | ||
مرتبط | شعاعی، محوری، پرتو | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پرتوی" در زبان فارسی به معنای شعاع یا نور ناشی از یک منبع نوری است. در زیر به برخی نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "پرتوی" در نوشتهها و صحبتها استفاده کنید. | ||
واژه | پرتوی | ||
معادل ابجد | 618 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
معادل انگلیسی | radiatus | ||
مرتبط با | علوم جَوّ | ||
نقش دستوری | اسم فامیل | ||
آواشناسی | partovi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پرتوی | ||
پخش صوت |
ابری با نوارهای پهن موازی که به نظر می آید به سوی نقطه یا نقطه هایی بر روی افق (نقطه/ نقطههای تابش) میل می کنند؛ این اصطلاح عمدتاًً همراه با ابرهای پرسا و فرازکومه ای و فرازپوشنی و پوشن کومه ای و کومه ای می آید کلمه "پرتوی" در زبان فارسی به معنای شعاع یا نور ناشی از یک منبع نوری است. در زیر به برخی نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: خط نوشتاری: "پرتوی" به صورت غیرتفکیکی نوشته میشود و در متون فارسی، باید به این شکل به کار رود. مفرد و جمع: "پرتوی" شکل مفرد این کلمه است. جمع آن "پرتوها" یا "پرتوها" است. صفت و اسم: این کلمه میتواند در جملات به عنوان اسم استفاده شود و میتواند در ترکیب با صفات دیگر قرار بگیرد، مثل "پرتوی زیبا" یا "پرتوی نقرهای". همنشینیها: "پرتوی" معمولاً با کلمات مرتبط با نور و روشنایی، مانند "خورشید"، "ماه" یا "نور" همنشینی میشود. به کارگیری در جملات: برای استفاده از کلمه "پرتوی" در جملات، میتوان از آن به عنوان فاعل یا مفعول استفاده کرد. به عنوان مثال: "پرتوی خورشید بر روی درختان تابیده بود." با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "پرتوی" در نوشتهها و صحبتها استفاده کنید.
radial, beam
شعاعي، نصف قطري، كعبري، عقربي
ışın
faisceau
strahl
haz
trave
شعاعی، محوری، پرتو