پژواک
licenseمعنی کلمه پژواک
معنی واژه پژواک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | انعكاس، بازتاب، طنين | ||
انگلیسی | echo, reflection, reflexion | ||
عربی | صدى، محاكاة، رجع الصدى، استجابة، نتيجة، أثر، المقلد، المحاكي، الترديد، تكرر، كرر، قلد، رجع الصوت، صدى صوت | ||
ترکی | pajhwok | ||
فرانسوی | pajhwok | ||
آلمانی | pajhwok | ||
اسپانیایی | pajhwok | ||
ایتالیایی | pajhwok | ||
مرتبط | طنین، انعکاس صدا، طنین صدا، عکس، توف، انعکاس، تامل، تفکر، اندیشه، باز تاب، باز گشت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) «پژواک» یک کلمه فارسی است که به معنی بازتاب صدا یا انعکاس صدا در یک فضا، مانند کوهها یا درهها، استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه «پژواک» بهدرستی و در زمینههای مناسب در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | پژواک | ||
معادل ابجد | 36 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | pežvāk | ||
معادل انگلیسی | echo | ||
مرتبط با | موسیقی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) | ||
مختصات | (پِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | peZvAk | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پژواک | ||
پخش صوت |
بازگشت صوت پس از برخورد با مانع بهطوریکه با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود «پژواک» یک کلمه فارسی است که به معنی بازتاب صدا یا انعکاس صدا در یک فضا، مانند کوهها یا درهها، استفاده میشود. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، نکات زیر را در نظر داشته باشید: هجی صحیح: کلمه «پژواک» به شکل صحیح هجی میشود. توجه داشته باشید که زینتنگاری (تنوین یا حرکات) آن غیرضروری است و شکل بدون تنوین آن در اکثر متون کافی است. کاربرد در جمله: این کلمه معمولاً در جملات با زمینههای توصیفی یا تصویرسازی مورد استفاده قرار میگیرد. میتوان از آن برای توصیف طنین صدا در فضاهای خالی استفاده کرد. مثلاً: نگارش درست: کلمه «پژواک» باید در متن به درستی نوشته شود و از اشتباهاتی مانند استفاده از «پژواکی» یا «پژواکیها» پرهیز شود. استفاده از ترکیبات: «پژواک» میتواند با سایر واژهها ترکیب شود، مثلاً: با رعایت این نکات میتوانید از کلمه «پژواک» بهدرستی و در زمینههای مناسب در نوشتار خود استفاده کنید.
انعكاس، بازتاب، طنين
echo, reflection, reflexion
صدى، محاكاة، رجع الصدى، استجابة، نتيجة، أثر، المقلد، المحاكي، الترديد، تكرر، كرر، قلد، رجع الصوت، صدى صوت
pajhwok
pajhwok
pajhwok
pajhwok
pajhwok
طنین، انعکاس صدا، طنین صدا، عکس، توف، انعکاس، تامل، تفکر، اندیشه، باز تاب، باز گشت