پسار پوستی
licenseمعنی کلمه پسار پوستی
معنی واژه پسار پوستی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
عربی | جلد، بشرة، قشرة، قربة، قشدة، المحتال، النصاب، شخص خسيس، سلخ، قشر، خدع، سلب، التحم، التأم، شفى، اندمل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پسار پوستی" به معنای "پسار" (و یا "پوست") و "پوستی" که به آن مربوط میشود، در زبان فارسی از نظر نگارشی و قواعد زبان به شرح زیر است:
اگر سوال یا نیاز خاصی دارید درباره به کارگیری این واژه یا مفهوم آن، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | پسار پوستی | ||
معادل ابجد | 741 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
معادل انگلیسی | skin drag | ||
مرتبط با | حمل ونقل هوایی | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پسار پوستی | ||
پخش صوت |
← پسار اصطکاک سطحی کلمه "پسار پوستی" به معنای "پسار" (و یا "پوست") و "پوستی" که به آن مربوط میشود، در زبان فارسی از نظر نگارشی و قواعد زبان به شرح زیر است: تلفظ: این کلمه معمولاً به صورت "پسار پوستی" تلفظ میشود و در نوشتار هم باید به همین شکل نوشته شود. بیان مفهومی: پسار پوستی به ترکیب دو واژه اشاره دارد که به "پوسیدگی" یا "آسیب دیدگی" پوست مربوط میشود. معمولاً این اصطلاح در حوزههای پزشکی و زیباییشناسی استفاده میشود. نقطهگذاری: در متون فارسی، معمولاً پس از کلمات (بهویژه در مراحل نوشتار رسمی) از نقطهگذاریهای مناسب، نظیر ویرگول و نقطه، استفاده میشود. باز هم بستگی به ساختار جمله دارد. فعل و صفات: در جملات، این کلمه ممکن است به عنوان اسم مشخص شود و معمولاً با صفات یا قیدهایی که درباره آن توضیح بیشتری میدهند، همراه میشود (بهعنوان مثال: "مراقبت از پوست و جلوگیری از پسار پوستی"). اگر سوال یا نیاز خاصی دارید درباره به کارگیری این واژه یا مفهوم آن، خوشحال میشوم کمک کنم.
جلد، بشرة، قشرة، قربة، قشدة، المحتال، النصاب، شخص خسيس، سلخ، قشر، خدع، سلب، التحم، التأم، شفى، اندمل