پشتیبان
licenseمعنی کلمه پشتیبان
معنی واژه پشتیبان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | پارتي، پشتيوان، حامي، ظهير، عاصم، عضد، مويد، مجير، مجير، محافظ، مدافع، مددكار، معاضد، نگهبان، يار، ياريگر، ياور | ||
متضاد | مخالف | ||
انگلیسی | backup, supporter, protector, guardian, patron, backer, prop, savior, abutment, buttress, saviour | ||
عربی | دعم | ||
ترکی | destek | ||
فرانسوی | soutien | ||
آلمانی | unterstützung | ||
اسپانیایی | apoyo | ||
ایتالیایی | supporto | ||
مرتبط | حامی، معین، نگهدار، متحمل، سرپرست، قیم، نیکدار، مشتری، ولینعمت، حافظ، دوست، باربر، تکیه، شمع، پایه، پشتی صندلی وغیره، ناجی، مجاورت، زمین همسایه، مرز، کنار، زمین سر حدی، حائل، شمع پشتیبان دیوار | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پشتیبان" در زبان فارسی به معنای "حامی" یا "پشتیبان" به کار میرود. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، به نکات زیر توجه کنید:
با رعایت این نکات میتوان از کلمه "پشتیبان" به درستی و به شیوهای که مفهوم دقیق و روشنی را منتقل کند، استفاده کرد. | ||
واژه | پشتیبان | ||
معادل ابجد | 765 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | poštibān | ||
معادل انگلیسی | back up | ||
مرتبط با | رایانه و فنّاوری اطلاعات | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (صفت) [پهلوی: poštīk-pān] ‹پشتیوان، پشتبان، پشتوان› [مجاز] | ||
مختصات | (پُ) [ په . ] (ص مر.) | ||
آواشناسی | poStibAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پشتیبان | ||
پخش صوت |
نسخه ای از داده ها برای استفاده در مواردی که نسخۀ اصلی آسیب دیده باشد کلمه "پشتیبان" در زبان فارسی به معنای "حامی" یا "پشتیبان" به کار میرود. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، به نکات زیر توجه کنید: نحوه نوشتن: "پشتیبان" با اعرابگذاری صحیح و بدون فاصله نوشته میشود. دقت کنید که این کلمه به هم چسبیده است و بین دو بخش آن فاصله وجود ندارد. استفاده در جملات: این کلمه میتواند به عنوان اسم یا صفت در جملات به کار رود. به عنوان مثال: قید و صفت: میتوانید از این کلمه در ترکیب با صفات دیگر یا قیدها استفاده کنید. به عنوان مثال: جمع بستن: برای جمع بستن این کلمه، میتوان از "ان" استفاده کرد و به شکل "پشتیبانان" درآید. با رعایت این نکات میتوان از کلمه "پشتیبان" به درستی و به شیوهای که مفهوم دقیق و روشنی را منتقل کند، استفاده کرد.
پارتي، پشتيوان، حامي، ظهير، عاصم، عضد، مويد، مجير، مجير، محافظ، مدافع، مددكار، معاضد، نگهبان، يار، ياريگر، ياور
مخالف
backup, supporter, protector, guardian, patron, backer, prop, savior, abutment, buttress, saviour
دعم
destek
soutien
unterstützung
apoyo
supporto
حامی، معین، نگهدار، متحمل، سرپرست، قیم، نیکدار، مشتری، ولینعمت، حافظ، دوست، باربر، تکیه، شمع، پایه، پشتی صندلی وغیره، ناجی، مجاورت، زمین همسایه، مرز، کنار، زمین سر حدی، حائل، شمع پشتیبان دیوار