پیچش
licenseمعنی کلمه پیچش
معنی واژه پیچش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- انحراف، پيج، خم، خميدگي، كجي، گردش 2- ابهام، پيچيدگي، تعقيد، غموض 3- دلپيچه، شكمروش 4- انعكاس، پژواك، طنين 5- تحرير | ||
انگلیسی | torsion, deflection, curvature, deflexion, intorsion, wrest, twisting | ||
عربی | التواء، تعقف، فتل، انفتال، لي | ||
ترکی | büküm | ||
فرانسوی | torsion | ||
آلمانی | verdrehen | ||
اسپانیایی | retortijón | ||
ایتالیایی | torsione | ||
مرتبط | پیچ خوردگی، انقباض، شکست، انکسار، انحناء، خم سازی، انحنا، خمیدگی، کجی، مقدار انحناء، پیچیدگی، پیچش ساقه، انعطاف، چرخش، پیچ | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «پیچش» در زبان فارسی به معنای انحنا یا خمیدگی و همچنین به معنای تغییرات و تحولات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، نکات زیر میتواند مفید باشد:
در نهایت، استفاده درست از کلمه «پیچش» بستگی به سیاق جمله و مفهوم مورد نظر دارد. | ||
واژه | پیچش | ||
معادل ابجد | 315 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | pičeš | ||
معادل انگلیسی | twist | ||
مرتبط با | حمل ونقل هوایی | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (چِ) (اِمص .) | ||
آواشناسی | piCeS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی پیچش | ||
پخش صوت |
تغییر زاویۀ نصب در راستای ماهیوار کلمه «پیچش» در زبان فارسی به معنای انحنا یا خمیدگی و همچنین به معنای تغییرات و تحولات مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، نکات زیر میتواند مفید باشد: نحوه نوشتار: کلمه «پیچش» به صورت «پیچش» و با حروف فارسی نوشته میشود و نیاز به هیچ علامت خاصی ندارد. جنس کلمه: «پیچش» یک اسم است و به همین دلیل میتوان آن را با صفتها و قیدهای مختلف توصیف کرد. مثلاً میتوان گفت «پیچش زیبا» یا «پیچش شدید». پلاستیک و کاربرد: این کلمه میتواند در زمینههای مختلف علمی، ادبی و هنری مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً در ادبیات میتوان از «پیچشهای داستان» صحبت کرد، یا در علم میتوان به «پیچش نور» اشاره کرد. جمعسازی: برای جمع بستن این کلمه، میتوان از «پیچشها» استفاده کرد. سیاق و معنا: در جملاتی که از «پیچش» استفاده میشود، لازم است سیاق جمله و معنا به خوبی مشخص باشد تا از ابهام جلوگیری شود. مثلاً میتوان گفت: «پیچشهای رودخانه ناشی از تغییرات زمینشناسی است.» در نهایت، استفاده درست از کلمه «پیچش» بستگی به سیاق جمله و مفهوم مورد نظر دارد.
1- انحراف، پيج، خم، خميدگي، كجي، گردش
2- ابهام، پيچيدگي، تعقيد، غموض
3- دلپيچه، شكمروش
4- انعكاس، پژواك، طنين
5- تحرير
torsion, deflection, curvature, deflexion, intorsion, wrest, twisting
التواء، تعقف، فتل، انفتال، لي
büküm
torsion
verdrehen
retortijón
torsione
پیچ خوردگی، انقباض، شکست، انکسار، انحناء، خم سازی، انحنا، خمیدگی، کجی، مقدار انحناء، پیچیدگی، پیچش ساقه، انعطاف، چرخش، پیچ