آغازین
licenseمعنی کلمه آغازین
معنی واژه آغازین
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | ابتدايي، ازلي، اولين، اوليه، بدوي، مقدماتي، نخستين | ||
| متضاد | انتهايي | ||
| انگلیسی | early | ||
| عربی | في وقت مبكر، مبكرا، باكر، مبكر، باكرا، منذ الطفولة | ||
| ترکی | ilk | ||
| فرانسوی | initial | ||
| آلمانی | anfänglich | ||
| اسپانیایی | inicial | ||
| ایتالیایی | iniziale | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آغازین" در زبان فارسی به عنوان صفتی به کار می‌رود که به معنای "اولین" یا "مربوط به آغاز" است. این کلمه از ریشه "آغاز" مشتق شده و به آن پسوند "-ین" اضافه شده است. در ادامه به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:
با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "آغازین" در نگارش‌ها و مکالمات استفاده کرد. | ||
| واژه | آغازین | ||
| معادل ابجد | 1069 | ||
| تعداد حروف | 6 | ||
| معادل انگلیسی | primitive | ||
| مرتبط با | هنرهای تجسمی | ||
| نقش دستوری | صفت | ||
| آواشناسی | 'AqAzin | ||
| الگوی تکیه | WWS | ||
| شمارگان هجا | 3 | ||
| منبع | واژه‌های مصوّب فرهنگستان | ||
| نمایش تصویر | معنی آغازین | ||
| پخش صوت | |||
ویژگی هنرمندی که پیش از دوران به کمال رسیدنِ هنر زندگی می کرده است کلمه "آغازین" در زبان فارسی به عنوان صفتی به کار می‌رود که به معنای "اولین" یا "مربوط به آغاز" است. این کلمه از ریشه "آغاز" مشتق شده و به آن پسوند "-ین" اضافه شده است. در ادامه به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم: جایگاه کلمه: "آغازین" معمولاً قبل از اسم‌ها به کار می‌رود، مانند "آغازین فصل" یا "آغازین کلمه". نوشتن با حروف درست: کلمه "آغازین" همیشه باید با حرف "ا" بزرگ شروع شود اگر در ابتدای جمله باشد، و در غیر این صورت با حرف کوچک نوشته می‌شود. نکات دستوری: این کلمه می‌تواند در جملات مختلف به عنوان صفت توصیفی به کار رود و باید به توافق با اسم مورد نظر از نظر جنس و شمار برسد. به عنوان مثال: استفاده در متن: در متون رسمی و ادبی، استفاده از "آغازین" می‌تواند به توصیف مراحل اولیه، شروع یک پروژه یا فعالیت، یا معرفی موضوعات جدید اشاره داشته باشد. با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "آغازین" در نگارش‌ها و مکالمات استفاده کرد.
ابتدايي، ازلي، اولين، اوليه، بدوي، مقدماتي، نخستين
انتهايي
early
في وقت مبكر، مبكرا، باكر، مبكر، باكرا، منذ الطفولة
ilk
initial
anfänglich
inicial
iniziale
