تابش
licenseمعنی کلمه تابش
معنی واژه تابش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- برافروختگي، پرتو، تاب، تشعشع، تلالو، درخشش، روشني، شعشعه، فروغ، لمعان، نور 2- تف، حرارت، گرمي | ||
انگلیسی | radiation, glow, light, irradiance, shine, brilliance, flame, glint, glitter, effulgence, sheen, coruscation, irradiancy | ||
عربی | إشعاع، أشعة، شعاع، الطاقة الإشعاعية، الطاقة المشعة | ||
ترکی | radyasyon | ||
فرانسوی | radiation | ||
آلمانی | strahlung | ||
اسپانیایی | radiación | ||
ایتالیایی | radiazione | ||
مرتبط | جلا، گرمی، چراغ، فانوس، اتش، تابندگی، درخشندگی، روشنی، لوستر، برق، براقی، استعداد، زیرکی، شعله، تب و تاب، الو، شورعشق، ظهور انی، شکوه، زیبایی، تاب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تابش" به معنای انتشار نور یا انرژی از یک منبع خاص است و در زبان فارسی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
به یاد داشته باشید که استفاده صحیح و مناسب از کلمات و عبارات در متنهای مختلف ضامن فهم بهتر و انتقال درست مفاهیم است. | ||
واژه | تابش | ||
معادل ابجد | 703 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | tābeš | ||
معادل انگلیسی | radiation | ||
مرتبط با | فیزیک- اپتیک، فیزیک | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) | ||
مختصات | (بِ) (اِمص .) | ||
آواشناسی | tAbeS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تابش | ||
پخش صوت |
گسیل امواج و ذرات از یک چشمه و انتشار آنها در محیط کلمه "تابش" به معنای انتشار نور یا انرژی از یک منبع خاص است و در زبان فارسی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میکنم: نحو (Syntax): "تابش" معمولاً به عنوان اسم و به عنوان جزء جمله عمل میکند. به عنوان مثال: قید: میتوان از "تابش" به همراه قیدهایی همچون "مستقیم"، "غیرمستقیم"، "زیاد" و "کم" استفاده کرد: ترکیبات: "تابش" میتواند در ترکیب با سایر کلمات به کار برود، به عنوان مثال: حالتهای مختلف: ممکن است "تابش" را به صورت مفرد یا جمع (که البته در این مورد کمتر مرسوم است) به کار ببرید: قواعد املایی: در نوشتار باید به املای صحیح "تابش" توجه کرد و از اشکالات املایی پرهیز نمود. به یاد داشته باشید که استفاده صحیح و مناسب از کلمات و عبارات در متنهای مختلف ضامن فهم بهتر و انتقال درست مفاهیم است.
1- برافروختگي، پرتو، تاب، تشعشع، تلالو، درخشش، روشني، شعشعه، فروغ، لمعان، نور
2- تف، حرارت، گرمي
radiation, glow, light, irradiance, shine, brilliance, flame, glint, glitter, effulgence, sheen, coruscation, irradiancy
إشعاع، أشعة، شعاع، الطاقة الإشعاعية، الطاقة المشعة
radyasyon
radiation
strahlung
radiación
radiazione
جلا، گرمی، چراغ، فانوس، اتش، تابندگی، درخشندگی، روشنی، لوستر، برق، براقی، استعداد، زیرکی، شعله، تب و تاب، الو، شورعشق، ظهور انی، شکوه، زیبایی، تاب