جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: 1. عدد صحیحی که بلافاصله بعد از یک عدد صحیح مفروض می آید 2. گزارۀ دوم یک استلزام منطقی 1- جانشين، جايگزين، ثاني، قائممقام
2- اثر، حاصل
3- نتيجه، پيامد، دنباله
4- تلاوتگر، تلاوتكننده
5- شبيه، لنگه، مانند، مثل، نظير، همانند
6- تابع، پسرو، دنبالهرو، پيرو
7- جزء موخر(جمله شرطي) جزء مقدم talley تالي çetele pointage übereinstimmen cuenta conteggio
کلمه "تالی" در زبان فارسی به معنای "پیرو" یا "دنبالهرو" به کار میرود و میتواند به عنوان صفت یا اسم مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و کاربردی مرتبط با "تالی" اشاره میکنم:
نقطهگذاری: اگر "تالی" در میانهی جمله قرار بگیرد، باید به تناسب نقطهگذاری جملات عمل کرد. به عنوان مثال:
او یک نویسندهی تالی است.
نسبت با سایر کلمات: در مواقعی که "تالی" به عنوان صفت به کار میرود، باید به نوع کلمهای که پیش از آن قرار دارد توجه کرد:
اثر تالی او تحسینبرانگیز است.
نوشته صحیح: توجه به درستنویسی "تالی" و جلوگیری از اشتباهات املایی اهمیت دارد. کلمه «تالی» نباید با «تالیف» اشتباه شود؛ این دو واژه معانی متفاوتی دارند.
قید و وصف: زمانی که از "تالی" به عنوان وصف استفاده میشود، باید دقت کنیم که میتواند به ویژگیهای خاصی اشاره کند:
کتاب تالیشده در این موضوع بسیار آموزنده است.
فعل و زمان: با توجه به زمان فعل میتوان نوع جمله را تعیین کرد:
آثار تالی او در تاریخ ادبیات باقی خواهد ماند.
ضمناً، "تالی" ممکن است در برخی موارد به اشخاص خاص یا عناوین خاص نیز اشاره داشته باشد، بنابراین باید به زمینه کاربرد آن توجه کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کتاب جدیدی که درباره فلسفه نوشته شده، تالی یکی از نویسندگان معروف است.
تالی این مقاله به بررسی اثرات تغییرات اقلیمی بر زندگی انسانها میپردازد.
او همیشه در کندن تالیهای خود از ایدههای خلاقانه استفاده میکند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر