تبانی
licenseمعنی کلمه تبانی
معنی واژه تبانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- توطئه، دسيسه، توطئهگري، دسيسهچيني، ساختوپاخت، توافقپنهاني 2- همدستي | ||
انگلیسی | collusion, cahoot, collision | ||
عربی | تواطؤ، مؤامرة، التواطؤ | ||
ترکی | gizli anlaşma | ||
فرانسوی | connivence | ||
آلمانی | absprache | ||
اسپانیایی | colusión | ||
ایتالیایی | collusione | ||
مرتبط | سازش، ساخت وپاخت، هم نیرنگ، بست و بند، شرکت، همدم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تبانی" در زبان فارسی به معنای توافق یا همکاری سِری و غیرقانونی میان دو یا چند نفر برای انجام عملی که غالباً نامشروع و خلاف قوانین است، به کار میرود. در زیر چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
مجموعه این نکات میتواند در نگارش صحیح و موثر این کلمه در متون مختلف کمککننده باشد. | ||
واژه | تبانی | ||
معادل ابجد | 463 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tabāni | ||
معادل انگلیسی | fix | ||
مرتبط با | ورزش | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | tabAni | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تبانی | ||
پخش صوت |
تعیین نتیجۀ مسابقه به نفع یکی از دو طرف ازطریق همدستی با یک یا چند تن از شرکتکنندگان در مسابقه یا یکی از داوران کلمه "تبانی" در زبان فارسی به معنای توافق یا همکاری سِری و غیرقانونی میان دو یا چند نفر برای انجام عملی که غالباً نامشروع و خلاف قوانین است، به کار میرود. در زیر چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: نحوه نوشتن: کلمه "تبانی" به صورت صحیح به همین شکل نوشته میشود و دقت در هجاها و حروف آن اهمیت دارد. جنس کلمه: "تبانی" یک اسم است و معمولاً به صورت جمع استفاده میشود (تبانیها). کاربرد در جملات: این کلمه غالباً در زمینههای حقوقی، اقتصادی و اجتماعی به کار میرود. برای مثال: "سازمانهای نظارتی به بررسی تبانیهای احتمالی در این زمینه پرداختهاند." مفرد و جمع: میتوان گفت "تبانی" و "تبانیها" (جمع) و همچنین واژههایی مانند "تبانی کردن" (فعل) وجود دارند. مترادف و متضاد: میتوان از واژههایی مانند "توافق" یا "همکاری" به عنوان مترادف و از "تخلف" یا "قانونمداری" به عنوان متضاد استفاده کرد. مجموعه این نکات میتواند در نگارش صحیح و موثر این کلمه در متون مختلف کمککننده باشد.
1- توطئه، دسيسه، توطئهگري، دسيسهچيني، ساختوپاخت، توافقپنهاني
2- همدستي
collusion, cahoot, collision
تواطؤ، مؤامرة، التواطؤ
gizli anlaşma
connivence
absprache
colusión
collusione
سازش، ساخت وپاخت، هم نیرنگ، بست و بند، شرکت، همدم