تبخیر
licenseمعنی کلمه تبخیر
معنی واژه تبخیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بخار كردن 2- به بخارتبديل شدن | ||
متضاد | تجمد 1- بخور دادن | ||
انگلیسی | evaporation,vaporization | ||
عربی | تبخر | ||
ترکی | buharlaşma | ||
فرانسوی | évaporation | ||
آلمانی | verdunstung | ||
اسپانیایی | evaporación | ||
ایتالیایی | evaporazione | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تبخیر" به معنای تبدیل مایع به بخار و از ریشه فعل "تبخیر کردن" است. در نگارش این کلمه و استفاده از آن در متن فارسی، چند نکته مهم وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "تبخیر" در متون فارسی استفاده کنید. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تبخیر" در جمله آورده شده است:
امیدوارم مفید واقع شده باشد! | ||
واژه | تبخیر | ||
معادل ابجد | 1212 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tabxir | ||
معادل انگلیسی | vaporization | ||
مرتبط با | شیمی، فیزیک | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] (فیزیک) | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | tabxir | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژههای مصوّب فرهنگستان | ||
نمایش تصویر | معنی تبخیر | ||
پخش صوت |
تبدیل شدن مایع به گاز یا بخار، براثر افزایش دما یا کاهش فشار محیط یا ترکیبی از این دو فرایند کلمه "تبخیر" به معنای تبدیل مایع به بخار و از ریشه فعل "تبخیر کردن" است. در نگارش این کلمه و استفاده از آن در متن فارسی، چند نکته مهم وجود دارد: جدا نوشتن: کلمه "تبخیر" باید به صورت جدا نوشته شود و به شکل "تبخیر کردن" در جملات استفاده گردد. نقش نحوی: "تبخیر" در جملات به عنوان اسم (ماهیت) به کار میرود. مثلاً: "تبخیر آب در دمای بالا اتفاق میافتد." فعل مرتبط: اگر بخواهید از فعل مرتبط با آن استفاده کنید، میتوانید بگویید: "آب تبخیر میشود" یا "تبخیر شدن آب". نگارش صحیح: در نگارش رسمی و علمی باید توجه داشته باشید که از املای صحیح کلمه استفاده کنید و آن را با دقت به کار ببرید. جملات علمی و مستند در این زمینه، باید با دقت و صحت لازم نوشته شوند. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "تبخیر" در متون فارسی استفاده کنید. البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تبخیر" در جمله آورده شده است: امیدوارم مفید واقع شده باشد!
1- بخار كردن
2- به بخارتبديل شدن
تجمد
1- بخور دادن
evaporation,vaporization
تبخر
buharlaşma
évaporation
verdunstung
evaporación
evaporazione