میوه دار
licenseمعنی کلمه میوه دار
معنی واژه میوه دار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | باثمر، بارآور، بارور، مثمر | ||
متضاد | بي ثمر | ||
انگلیسی | fruitful, fruit | ||
عربی | مثمر، خصب، مساعد على الاخصاب، منتج | ||
مرتبط | مفید، زایا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «میوه دار» به معنای دارنده میوه یا مربوط به میوه است. در بررسی نگارشی و قواعد فارسی، چند نکته را میتوان در نظر گرفت:
به طور کلی، هنگام نوشتن «میوه دار»، باید به قواعد نگارشی و همچنین به مفهوم و سیاق جمله توجه داشت. | ||
واژه | میوه دار | ||
معادل ابجد | 266 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | صفت | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی میوه دار | ||
پخش صوت |
درخت باردار مثمر : کلمه «میوه دار» به معنای دارنده میوه یا مربوط به میوه است. در بررسی نگارشی و قواعد فارسی، چند نکته را میتوان در نظر گرفت: فاصله: در زبان فارسی، معمولاً از فاصله بین واژهها استفاده میشود. بنابراین، «میوه دار» باید با فاصله نوشته شود. واژهسازی: در فارسی، واژههای مرکب به صورت ترکیبی تشکیل میشوند. مثلاً «میوه دار» به معنی کسی که میوه دارد یا مکانهایی که میوه تولید میکنند به کار میرود. نقطهگذاری: در متنی که این کلمه به کار میرود، باید به نقطهگذاری صحیح نیز توجه کرد. اگر در وسط جمله باشد، باید جملات قبلی و بعدی با دقت نوشته شوند. شیوه نوشتن: در نوشتار رسمی و علمی، بهتر است از واژههای دقیق و مشخص استفاده شود. به جای «میوه دار» میتوان از عبارت «محل میوهداری» یا «مربوط به میوه» نیز استفاده کرد. به طور کلی، هنگام نوشتن «میوه دار»، باید به قواعد نگارشی و همچنین به مفهوم و سیاق جمله توجه داشت.
...} و بر درختان ميوه دار زحمت خار جگر
خوار ظاهر گشت .{
باثمر، بارآور، بارور، مثمر
بي ثمر
fruitful, fruit
مثمر، خصب، مساعد على الاخصاب، منتج
مفید، زایا