جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nāxoš
unwell  |

ناخوش

معنی: رنجيده ، غمين، ناراضي
433 | 0
مترادف: 1- بداحوال، بستري، بيمار، دردمند، كسل، مريض، ناسالم 2- زشت 3- تلخ، منغص، ناگوار 4- دلگير، غمگين، گرفته، ملول، ناشاد 5- مكروه 6- ناپسند، نامطبوع
متضاد: خوش
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت)
مختصات: (خُ) (ص .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: nAxoS
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 957
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
unwell | sick , ill , morbid , unhealthy , sickly , crapulous , unsound , peccant , unpleasant
ترکی
mutsuz
فرانسوی
malheureux
آلمانی
unzufrieden
اسپانیایی
infeliz
ایتالیایی
infelice
عربی
مريض | معتل الصحة , منحرف الصحة , متوعك , سقيم , حائض , على ما يرام
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ناخوش" به معنای عدم خوشحالی یا نارضایتی است و در زبان فارسی به عنوان صفت به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. استفاده به عنوان صفت: "ناخوش" معمولاً به عنوان صفت برای توصیف حالت فرد یا چیزهای دیگر به کار می‌رود. به عنوان مثال: "او در این روز ناخوش بود."

  2. نحوه استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند به همراه اسم‌ها یا به تنهایی به کار رود. مثلاً:

    • "او حال ناخوشی دارد."
    • "خبر ناخوشی شنیدیم."
  3. نکات صرفی: "ناخوش" به شکل جمع در زبان فارسی به کار نمی‌رود و همانطور که هست، به عنوان یک صفت در مورد مفرد و جمع استفاده می‌شود.

  4. نگارش صحیح: در نوشتار رسمی، از حروف و نشانه‌های نگارشی به طور صحیح استفاده شود. مثلاً:

    • استفاده صحیح از کاما و نقطه در جملات.
    • پرهیز از استفاده نادرست از علائم نگارشی که معنای جمله را تغییر دهند.
  5. معانی و مترادف‌ها: برای تنوع در نوشتار، ممکن است از معانی و مترادف‌های "ناخوش" مانند "ناراحت"، "نامساعد"، یا "نامطبوع" استفاده شود.

این نکات می‌تواند به بهبود نگارش و استفاده صحیح از کلمه "ناخوش" کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. بعد از اینکه از سرما خوردگی رنج می‌برد، حالش بسیار ناخوش شد.
  2. بوی بد از آشپزخانه به حدی ناخوش بود که نتوانستیم بیشتر در آنجا بمانیم.
  3. دیدن خیریه‌های بی‌پناهان باعث شد احساس ناخوشایندی در دل ما شکل بگیرد.

واژگان مرتبط: مریض، بدحال، ناپاک، بیمار، خسته، علیل، ناساز، بد، سوء، ناشی، ویژه ناخوشی، وحشتاور، غیر سالم، ناتندرست، ناخوشی اور، رنجور، ناتوان، میگسار، پر خور، نا درست، غلط، نا صحیح، گناهکار، اشتباه کار، خطا، فاسد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری