نجومی
licenseمعنی کلمه نجومی
معنی واژه نجومی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اخترشناس، منجم، نجوم دان 2- سرسام آور، هنگفت | ||
انگلیسی | astronomical, sidereal, astronomic, planetary, astronomy | ||
عربی | فلكي، هائل، ضخم | ||
ترکی | astronomik | ||
فرانسوی | astronomique | ||
آلمانی | astronomisch | ||
اسپانیایی | astronómico | ||
ایتالیایی | astronomico | ||
مرتبط | وابسته به علم هیئت، بی شمار، ستارهای، وابسته به ثوابت، جهانی، وابسته به سیاره، سیارهای شکل، نجوم | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «نجومی» به معنای مرتبط با نجوم و علم ستارهشناسی است. در نوشتن و استفاده از این کلمه، مانند دیگر کلمات فارسی، باید به برخی از نکات نگارشی و دستور زبان توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه «نجومی» بهطور صحیح و مؤثر استفاده کرد. | ||
واژه | نجومی | ||
معادل ابجد | 109 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | nojumi | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نجومی | ||
پخش صوت |
- 1 اختري - 2 اختر مار کلمه «نجومی» به معنای مرتبط با نجوم و علم ستارهشناسی است. در نوشتن و استفاده از این کلمه، مانند دیگر کلمات فارسی، باید به برخی از نکات نگارشی و دستور زبان توجه کرد: جنس کلمه: «نجومی» صفت است و به اسمهایی مانند «علم»، «محاسبه»، «رصد» و غیره مرتبط میشود. میتوان از آن در عبارات مختلف به عنوان توصیفکننده استفاده کرد. مثلاً: «مشاهدات نجومی»، «محاسبات نجومی». نوشتار صحیح: این کلمه به صورت «نجومی» نوشته میشود و از نظر نگارشی به اشتباهات املایی دقت شود. استفاده در جملات: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، باید به تطابق فاعل و مفعول با صفت توجه کرد. بهعنوان مثال: تضاد و تطابق: در متون علمی و غیرعلمی، «نجومی» ممکن است به معانی مختلفی اشاره کند؛ مثلاً در محاورات غیررسمی ممکن است به ارزشهای بسیار بالا نیز اشاره کند (مثلاً «قیمت نجومی»). با رعایت این نکات، میتوان از کلمه «نجومی» بهطور صحیح و مؤثر استفاده کرد.
(صفت) منسوب به نجوم : - 1 مربوط بعلم
نجوم : ساعت نجومي . - 2 منجم اخترشناس :
زرومي وهندي وازپارسي
نجومي دگرمردم هندسي ...
(شا.لغ.)
1- اخترشناس، منجم، نجوم دان
2- سرسام آور، هنگفت
astronomical, sidereal, astronomic, planetary, astronomy
فلكي، هائل، ضخم
astronomik
astronomique
astronomisch
astronómico
astronomico
وابسته به علم هیئت، بی شمار، ستارهای، وابسته به ثوابت، جهانی، وابسته به سیاره، سیارهای شکل، نجوم