نخاع
licenseمعنی کلمه نخاع
معنی واژه نخاع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | حرام مغز، مغزتيره، مغزحرام | ||
انگلیسی | spinal cord | ||
عربی | الحبل الشوكي، النخاع العظمي | ||
ترکی | omurilik | ||
فرانسوی | moelle épinière | ||
آلمانی | rückenmark | ||
اسپانیایی | médula espinal | ||
ایتالیایی | midollo spinale | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نخاع" در زبان فارسی به معنی رشتهای از بافت عصبی است که درون ستون فقرات قرار دارد و سیستم عصبی مرکزی را تشکیل میدهد. در نگارش و استفاده از این کلمه، برخی از قواعد و نکات زیر میتواند مورد توجه قرار گیرد:
این نکات میتواند به درک و استفاده صحیح از کلمه "نخاع" در متون مختلف کمک کند. | ||
واژه | نخاع | ||
معادل ابجد | 721 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | noxā' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (نُ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | noxA' | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نخاع | ||
پخش صوت |
مهره پشت، حرام مغز کلمه "نخاع" در زبان فارسی به معنی رشتهای از بافت عصبی است که درون ستون فقرات قرار دارد و سیستم عصبی مرکزی را تشکیل میدهد. در نگارش و استفاده از این کلمه، برخی از قواعد و نکات زیر میتواند مورد توجه قرار گیرد: املا: املای صحیح این کلمه "نخاع" است و نیازی به نوشتن حروف اضافی ندارد. جنس کلمه: "نخاع" یک اسم است و به طور خاص به بافت عصبی اشاره دارد. جمع بستن: کلمه "نخاع" به طور معمول جمع نمیبندد، اما در صورت نیاز به جمع بستن میتوان از "نخاعها" استفاده کرد. نحو (قواعد جملاتی): هنگام استفاده از "نخاع" در جملات، باید دقت شود که با فعلها و صفتها به درستی ترکیب شود. مثلاً: این نکات میتواند به درک و استفاده صحیح از کلمه "نخاع" در متون مختلف کمک کند.
حرام مغز، مغزتيره، مغزحرام
spinal cord
الحبل الشوكي، النخاع العظمي
omurilik
moelle épinière
rückenmark
médula espinal
midollo spinale