نفاق

معنی کلمه نفاق

معنی واژه نفاق

معنیدوروئي کردن،
کفر در دل نهفتن و ايمان به زبان آشکار کردن، دوزباني
مترادفاختلاف، تفرقه، دشمني، دورويي، ريا، سالوس، شقاق، عناد، منافقت، ناسازگاري
متضادوفاق
انگلیسیdiscord, dissension, split, faction, factionalism, disunion, hypocrisy
عربیخلاف، شقاق، تنافر، تضارب، نشاز، تنافس، ضجيج، لا انسجام، نزاع
ترکیikiyüzlülük
فرانسویhypocrisie
آلمانیheuchelei
اسپانیاییhipocresía
ایتالیاییipocrisia
مرتبطنزاع، عدم توافق، دعوا، دوءیت، اختلاف عقیده، شکاف، انشعاب، ترک، رخنه، دو بخشی، فرقه، حزب، دسته بندی، انجمن، فرقه بازی، جدا شدگی، جدایی، انفصال، عدم اتفاق