ننه
licenseمعنی کلمه ننه
معنی واژه ننه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بي بي، جده، مادربزرگ 2- مادر، مامان، والده 3- خدمتكار، مستخدمه | ||
انگلیسی | mother | ||
عربی | أم، مصدر، حنان الامومة، والدة، ولد، دلع، دلل، أحدث، الأم | ||
ترکی | büyükanne | ||
فرانسوی | grand-mère | ||
آلمانی | oma | ||
اسپانیایی | abuela | ||
ایتالیایی | nonna | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ننه" در زبان فارسی به معنای مادر یا مادربزرگ به کار میرود و به صورت غیررسمی و محاورهای برای ابراز محبت یا نزدیکی به مادر استفاده میشود. در نگارش این کلمه و قواعد مرتبط با آن میتوان به چند نکته توجه کرد:
با توجه به این نکات، استفاده از کلمه "ننه" میتواند در متنهای محاورهای و یا توصیفی به درستی انجام شود. | ||
واژه | ننه | ||
معادل ابجد | 105 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | nane | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹نهنه› [عامیانه] | ||
مختصات | (عا.) | ||
آواشناسی | nane | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ننه | ||
پخش صوت |
- 1 مادروالده . -2 مادر بزرگ کلمه "ننه" در زبان فارسی به معنای مادر یا مادربزرگ به کار میرود و به صورت غیررسمی و محاورهای برای ابراز محبت یا نزدیکی به مادر استفاده میشود. در نگارش این کلمه و قواعد مرتبط با آن میتوان به چند نکته توجه کرد: نحوه نگارش: کلمه "ننه" با حروف "ن" و "ه" نوشته میشود و باید به صورت صحیح از نظر املایی به کار رود. استفاده در جمله: معمولاً "ننه" به عنوان اسم صیغهای و کاهشیافته مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال: حروف بزرگ: در مواردی که این کلمه به عنوان اسم خاص به کار رود (مثلاً نام کسی) باید با حرف بزرگ آغاز شود: مفهوم و رسمیت: "ننه" بیشتر در محاوره و گفتوگوهای غیررسمی به کار میرود و در نوشتارهای رسمیتر بهتر است از کلمه "مادر" یا "مادربزرگ" استفاده شود. با توجه به این نکات، استفاده از کلمه "ننه" میتواند در متنهای محاورهای و یا توصیفی به درستی انجام شود.
جده . - 3 خدمتکار زن مخصوصا اگر پيرباشد.
ياننه جان . مادر جان مادر عزيز .
يا ننه خاني شله پز.(صفت) شخص چلمن و
بي عرضه و بي قابليت: اين جور که تو خياطي
ميکني ننه خاني شله پز هم ميتواند بکند.
يا ننه من غريبم.لغت:مادرخ من از وطن دور
افتاده و بي کسم.يا ننه من غريبم درآوردن.
آه و ناله کردن : خوب کمتر ننه من غريبم
دربيارخ..
1- بي بي، جده، مادربزرگ
2- مادر، مامان، والده
3- خدمتكار، مستخدمه
mother
أم، مصدر، حنان الامومة، والدة، ولد، دلع، دلل، أحدث، الأم
büyükanne
grand-mère
oma
abuela
nonna