نوبت
licenseمعنی کلمه نوبت
معنی واژه نوبت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پاس، دور، دوره، فصل، موسم، هنگام 2- تناوب، سير، گردش 3- بار، دفعه، نوبه، وهله 4- اقبال، دولت 5- فرصت، مجال 6- نقاره | ||
انگلیسی | turn, shift, innings, round, period, alternation, periodicity, reprise, tour, heat, intermittence | ||
عربی | تحول، منعطف، دور، دوران، انعطاف، تغير، جولة، نوبة، تقلب، ميل، دوار، نوبة مرض، دورة حراسة، أزمة، خرط، صفة مميزة، طريقة في التعبير، صفقة، انعطف، قلب، استدار، حول، حرك، قدم خدمة، حام حول، رجع، انحرف، تخلص من، لوى، غير | ||
ترکی | dönüş | ||
فرانسوی | tourner | ||
آلمانی | drehen | ||
اسپانیایی | doblar | ||
ایتالیایی | giro | ||
مرتبط | چرخش، پیچ، تمایل، تغییر جهت، تغییر، انتقال، تغییر مکان، تعویض، مدت، زمان، عصر، مرحله، یک درمیانی، حالت تناوبی، دوری، برگشت، سفر، گشت، سیاحت، مسافرت، ماموریت، حرارت، گرما، گرمی، تندی، اشتیاق، مکی، فاصله | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نوبت" در زبان فارسی قواعد و نکات خاصی دارد که در نوشتار و گفتار باید به آنها توجه کرد. در ادامه به برخی از این قواعد و نکات اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "نوبت" در صحبتها و نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | نوبت | ||
معادل ابجد | 458 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | no[w]bat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: نوبة] ‹نوبه› | ||
مختصات | (نُ بَ) [ ع . نوبة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | nowbat | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نوبت | ||
پخش صوت |
مرتبه ، دفعه ، دور کلمه "نوبت" در زبان فارسی قواعد و نکات خاصی دارد که در نوشتار و گفتار باید به آنها توجه کرد. در ادامه به برخی از این قواعد و نکات اشاره میکنم: استفاده از "نوبت" در جملات: ترکیب با دیگر کلمات: نحوه نوشتاری: نکات نگارشی: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "نوبت" در صحبتها و نوشتههای خود استفاده کنید.
1- پاس، دور، دوره، فصل، موسم، هنگام
2- تناوب، سير، گردش
3- بار، دفعه، نوبه، وهله
4- اقبال، دولت
5- فرصت، مجال
6- نقاره
turn, shift, innings, round, period, alternation, periodicity, reprise, tour, heat, intermittence
تحول، منعطف، دور، دوران، انعطاف، تغير، جولة، نوبة، تقلب، ميل، دوار، نوبة مرض، دورة حراسة، أزمة، خرط، صفة مميزة، طريقة في التعبير، صفقة، انعطف، قلب، استدار، حول، حرك، قدم خدمة، حام حول، رجع، انحرف، تخلص من، لوى، غير
dönüş
tourner
drehen
doblar
giro
چرخش، پیچ، تمایل، تغییر جهت، تغییر، انتقال، تغییر مکان، تعویض، مدت، زمان، عصر، مرحله، یک درمیانی، حالت تناوبی، دوری، برگشت، سفر، گشت، سیاحت، مسافرت، ماموریت، حرارت، گرما، گرمی، تندی، اشتیاق، مکی، فاصله