نوبه
licenseمعنی کلمه نوبه
معنی واژه نوبه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- نوبت 2- تب، مالاريا | ||
انگلیسی | malaria, normal | ||
عربی | الدور | ||
ترکی | dönüş | ||
فرانسوی | le tour | ||
آلمانی | die wende | ||
اسپانیایی | el turno | ||
ایتالیایی | la svolta | ||
مرتبط | مالاریا، عرق سوز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "نوبه" در زبان فارسی به معنای "نوبت" یا "دوران" است و در برخی از واژگان و عبارات خاص ممکن است به کار رود. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، برخی قواعد و نکات زیر را میتوان مورد توجه قرار داد:
در نهایت، به عنوان یک قاعده کلی، خواندن و ویرایش متن برای اطمینان از استفاده صحیح و مناسب از واژگان از جمله "نوبه" مهم است. | ||
واژه | نوبه | ||
معادل ابجد | 63 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | no[w]be | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: نوبَة] | ||
مختصات | (نُ بِ) [ ع . نوبة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | nowbe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی نوبه | ||
پخش صوت |
نيابه آن به که نيابه را نگه داري کلمه "نوبه" در زبان فارسی به معنای "نوبت" یا "دوران" است و در برخی از واژگان و عبارات خاص ممکن است به کار رود. برای نگارش صحیح و استفاده مناسب از این کلمه، برخی قواعد و نکات زیر را میتوان مورد توجه قرار داد: نحو و ساختار جمله: کلمه "نوبه" باید در ساختار جملات به درستی قرار گیرد و به تناسب با فعل و دیگر اجزای جمله هماهنگ باشد. نقطهگذاری: در صورتی که "نوبه" در انتهای جمله قرار گیرد، باید از نقطه استفاده شود. همچنین، اگر در قالب یک عبارت اعتراضی یا توضیحی استفاده شود، مشمول قوانین نقطهگذاری مربوط به آن جمله خواهد بود. تاکید و تناسب معنایی: توجه به این نکته مهم است که "نوبه" در متن باید در تناسب با مفهوم کلی جمله قرار گیرد. استفاده درست از واژگان هممعنی یا مترادف در این زمینه کلیدی است. قواعد املایی: در نوشتن "نوبه" باید به املای صحیح آن توجه شود و از نوشتن غلط آن (مثلاً "نوب" یا "نوبهای" در موارد غیر صحیح) پرهیز کرد. در نهایت، به عنوان یک قاعده کلی، خواندن و ویرایش متن برای اطمینان از استفاده صحیح و مناسب از واژگان از جمله "نوبه" مهم است.
(ابوشکور) جارو پستا
نيابه تپ ناگهاني تب ناگاه
(اسم) يا به نوبه خود.بنوبت خويش
آنگاه که نوبت بوي رسد.توضيح اين ترکيب
مستحدث است و از زبانهاي اروپايي وارد
فارسي شده . -2 تبي که بلامقدمه عارض شود
و دال بر حمله ناگهاني يک مرض باشدتب
ناگهاني .يا نوبه با اسهال دموي .اسهال
خوني .يا نوبه بقاعده .تبي که داراي مشي
منظم باشد تب منظم .يا نوبه ربع توام .
تب ربعي توام .يا نوبه ربع معکوس .تب ربعي
توام .يا نوبه سه يک .تبي که هر سه روز يک
بار عارض شود.يانوبه صفراوي .تبي که با
عارضه خروج خون با ادرار توام است و در
افريقاي مرکزي بصورت بومي وجود داردحماي
صفراوي . يا نوبه غش .تبي که درجه اش بالا
باشد و مريض را دچار سنکوپ و حالت غش
نمايدحماي خبيثه . يا نوبه وبائي .وبا.
1- نوبت
2- تب، مالاريا
malaria, normal
الدور
dönüş
le tour
die wende
el turno
la svolta
مالاریا، عرق سوز