جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vājeb
obligatory  |

واجب

معنی: لازم، ناگريز، حتم، حتمي
420 | 0
مترادف: 1- بايسته، دربايست، ضرور، ضروري، فرض، لازم 2- درخور، سزاوار، شايسته
متضاد: غيرواجب، مستحب
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (ج ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: vAjeb
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 12
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
obligatory | necessary , essential , indispensable , vital , fundamental , momentous , necessitous , mad
ترکی
zorunlu
فرانسوی
obligatoire
آلمانی
obligatorisch
اسپانیایی
obligatorio
ایتالیایی
obbligatorio
عربی
إجباري | ملزم , زام , واجب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "واجب" در زبان فارسی به معنای لازم و ضروری است و در متون مختلف، به ویژه در متون دینی و فقهی، کاربرد فراوانی دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوهٔ نوشتار: کلمه "واجب" به صورت صحیح به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به تغییر یا اعراب‌گذاری ندارد.

  2. استفاده در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • "نماز در هر روز واجب است."
    • "اجرای این کار برای حفظ سلامتی واجب می‌باشد."
  3. هم‌نشینی با سایر واژه‌ها: "واجب" می‌تواند با واژه‌های دیگر ترکیب شود. به عنوان مثال:

    • "واجب شرعی"
    • "واجب اخلاقی"
  4. توجه به معنای آن: در متون مختلف، معنای "واجب" می‌تواند به زمینهٔ متن وابسته باشد؛ به همین دلیل، باید به دقت انتخاب شود تا منظور را به خوبی منتقل کند.

  5. نکات دستوری: از نظر دستوری، "واجب" ممکن است به عنوان اسم یا صفت عمل کند و در جملات مختلف به صورت‌های مختلف به کار رود.

  6. قیدهای مربوط: می‌توانید از قیدهایی مانند "فقط" یا "تنها" در کنار "واجب" استفاده کنید تا تأکید بیشتری بر معنای آن داشته باشید:
    • "این کار فقط واجب است."

با رعایت این نکات، می‌توانید به درستی و به صورت مؤثر از کلمه "واجب" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نماز پنج‌وقت برای هر مسلمان واجب است و باید با دقت و خلوص نیت انجام شود.
  2. در شرایط خاص، بعضی از کارها به دلیل اهمیت آن‌ها واجب می‌شوند و باید به آن‌ها توجه ویژه‌ای کرد.
  3. یادگیری مهارت‌های جدید در دنیای امروز به یک ضرورت واجب تبدیل شده است تا بتوان با تغییرات جامعه همگام شد.

واژگان مرتبط: الزامی، حتمی، لازم، لازم الاجراء، الزام اور، ضروری، بایسته، بایا، دروار، اساسی، اصلی، ذاتی، لاینفک، نا گزیر، صرفنظر نکردنی، حیاتی، وابسته بزندگی، بنیادی، بنیانی، تشکیل دهنده، مهم، خطیر، با اهمیت، محتاج

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری