وجه
licenseمعنی کلمه وجه
معنی واژه وجه
vajh
face
|
وجه
مترادف:
1- چهره، رخ، رخسار، روي، صورت
2- جور، روش، شكل، طريق، طريقه، طور، منوال، نمط، وضع
3- بودجه، پول، دينار، سرمايه، مبلغ، نقدينه
4- جانب، سمت، سو، طرف
5- حالت
6- دليل، سبب، علت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [عربی، جمع: وُجوه]
مختصات:
(یا مالی )
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
vajh
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
14
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
face | mode , payment , form , mood , finance
ترکی
para
فرانسوی
argent
آلمانی
geld
اسپانیایی
dinero
ایتالیایی
soldi
عربی
مال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "وجه" در زبان فارسی معانی و کارکردهای مختلفی دارد و بسته به سیاق میتواند به اشکال مختلفی مورد استفاده قرار بگیرد. در ادامه به چند نکته در مورد قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه پرداخته میشود:
-
معانی مختلف:
- "وجه" به معنای طرف یا جنبهای از یک موضوع (مانند وجه اجتماعی، وجه اخلاقی و...)
- در زبان مالی به معنای پرداخت (مانند وجه نقد).
- "وجه" به معنای صورت یا نمای ظاهری نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
-
قواعد نوشتاری:
- در نوشتار رسمی و ادبی، باید توجه داشت که کلمه "وجه" به درستی و با دقت در متن به کار رود و از معانی آن به درستی استفاده شود.
- در متون علمی یا ادبی، استفاده از کلمه "وجه" باید با مشخص کردن معنا و مفهوم آن در سیاق جمله انجام شود.
-
جملات نمونه:
- "وجه اجتماعی این مسئله بسیار حائز اهمیت است."
- "لطفاً وجه نقد را به حساب بانکی واریز کنید."
-
فعلهای مرتبط:
- "به وجه پرداخت کنید."
- "وجه جدیدی از موضوع را بررسی کنیم."
- تلفظ و نوشتار:
- واژه "وجه" با تلفظ /vaje/ نوشته میشود و توجه به اعرابگذاری نیز میتواند در فهم صحیح آن کمک کند (وجه).
در مجموع، کلمه "وجه" باید در متن به دقت و به صورت منطقی به کار رود تا ابهامی در معنا ایجاد نشود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا سه جمله با کلمه "وجه" ساختهام:
- وجه اصلی تصمیمگیری در این پروژه، بررسی نیازهای مشتریان بود.
- هنگامی که به آثار هنری نگاه میکنیم، هر کدام وجه خاصی از فرهنگ و تاریخ را به تصویر میکشند.
- در مذاکرات اقتصادی، حفظ وجه و اعتبار طرفین به اندازهی توافقات مالی اهمیت دارد.