وحش
licenseمعنی کلمه وحش
معنی واژه وحش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | جانور، حيوان، دد | ||
متضاد | آدمي، انس | ||
انگلیسی | wild | ||
عربی | بري، جامح، عاصف، بري حيوان، مستسلم، مسعور، بور، قفر، همجي، جاف، غليظ، شاذ، وحشي، على نحو جامح، الحالة البرية | ||
ترکی | vahşi | ||
فرانسوی | sauvage | ||
آلمانی | wild | ||
اسپانیایی | salvaje | ||
ایتالیایی | selvaggio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «وحش» در زبان فارسی به معنای جانوران غیر اهلی و وحشی است. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
امیدوارم این نکات به شما کمک کند! اگر سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | وحش | ||
معادل ابجد | 314 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | vahš | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: وُحوش] | ||
مختصات | (وَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | vahS | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی وحش | ||
پخش صوت |
جانوران بياباني، و دشتي کلمه «وحش» در زبان فارسی به معنای جانوران غیر اهلی و وحشی است. در ادامه به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نوشتن و تلفظ: این کلمه به صورت «وحش» نوشته و تلفظ میشود. توجه به نداشتن حرکات خاص (تکیه و کشش) و خواندن صحیح واژه اهمیت دارد. جمعبندی: برای جمع بستن کلمه «وحش» میتوان از واژه «وحوش» استفاده کرد. به عنوان مثال: «وحوش جنگل». کاربرد در جملات: این کلمه معمولاً در متون علمی، ادبی و زیستمحیطی استفاده میشود. به عنوان مثال: «وحشها بخشی از اکوسیستم هستند» یا «این منطقه زیستگاه وحوش مختلف است». نکات نگارشی: امیدوارم این نکات به شما کمک کند! اگر سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
جانور، حيوان، دد
آدمي، انس
wild
بري، جامح، عاصف، بري حيوان، مستسلم، مسعور، بور، قفر، همجي، جاف، غليظ، شاذ، وحشي، على نحو جامح، الحالة البرية
vahşi
sauvage
wild
salvaje
selvaggio