وزن
licenseمعنی کلمه وزن
معنی واژه وزن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اندازه، ثقل، سنگيني، مقدار 2- ريتم، سجع، ضرب | ||
انگلیسی | rhythm, burden, cadence, scale, avoirdupois, charge, differentia, movement, weight | ||
عربی | إيقاع، التواتر، تناغم، اتزان، وزن شعري | ||
ترکی | ağırlık | ||
فرانسوی | poids | ||
آلمانی | gewicht | ||
اسپانیایی | peso | ||
ایتالیایی | peso | ||
مرتبط | نواخت، اصول، اهنگ موزون، بار، مسئوليت، بار مسئوليت، گنجایش، طفل در رحم، اهنگ، افول، هم اهنگی، مقیاس، ترازو، معیار، پوسته، مقیاس وزن اجناس سنگین، سنگینی، اتهام، هزینه، عهده، خرج، وجه امتیاز، جنبش، حرکت، نهضت، گردش، تکان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "وزن" در زبان فارسی قواعد خاصی دارد که میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
در نهایت، توجه به بافت کلام و معنای مورد نظر هنگام استفاده از کلمه "وزن" بسیار مهم است. | ||
واژه | وزن | ||
معادل ابجد | 63 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | vazn | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (مصدر) [عربی، جمع: اَوزان] | ||
مختصات | (ادبی ) | ||
آواشناسی | vazn | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی وزن | ||
پخش صوت |
- 1 سنگ - 2 اندازه - 3 سنگيني کلمه "وزن" در زبان فارسی قواعد خاصی دارد که میتوان به نکات زیر اشاره کرد: استفاده صحیح در جملات: وزن در شعر: نحو و جایگاه کلمه: جمعسازی: فعلهای مرتبط: در نهایت، توجه به بافت کلام و معنای مورد نظر هنگام استفاده از کلمه "وزن" بسیار مهم است.
- 4 گام در خنيا - 5 گراني گرانسنگي
- 6 ارزش
- 1 (مصدر) اندازه کردن سنجيدن .
- 2 (اسم) اندازه گيري تعيين سنگيني
چيزي سنجش . - 3 (اسم (سنگيني
گراني ثقل : وزن و مقدار
اين در شاهوار ندانند. يا وزن
خالص . وزن شيي ء بدون محاسبه .
وزن ظرف وزن مظروف . يا وزن
بخصوص . سنگيني جرم يک سانتيمتر
مکعب از هر جسم . - 4 تطبيق کلمه اي
با کلمه ء مقياس يا دو کلمه و بيشتر
با هم . يا وزن صرفي . تطبيق
کلمه اي با کلمه ء مقياس يا دو يا چند
کلمه باهم درصورتيکه تعداد حروف
آنهايکسان وحرکات وسکنات هم عينا
مثل هم باشد مانند : بلبل
صلصل کتاب حساب . - 5 (شعر)
اندازه ء شعر : بسيارافتد
که شاعر در قصيده ء خويش ازوزني
بوزني رود... يا وزن عروض .
اندازه ء شعر طبق يکي از بحور عروضي .
توضيح اين است که که در وزن صرفي
هم تعداد حروف باي مساوي باشد و هم
حرکات و سکنات آنها عين هم باشد
دروزن عروضي تعداد حروف شرط است
و ساکن مقابل ساکن بايد باشد مانند :
سجده بقعه : برادر مساجد .
اماحرکات لازم نيست عين هم باشند
بلکه حرف متحرک مقابل متحرک .
يا وزن هجايي (سيلابي) .
اندازه ء شعر طبق شماره ء هجاها.
-6 وزن بدن ورزشکار. توضيح ورزشکاران
را الحاظ وزن بدن بطبقات مگس وزن
خروس وزن ميان وزن سنگين وزن
تقسيم مي کنند. -7 توالي ضربات
آهنگ که راي موزون کردن نواي موسيقي
بکار رود ريتم . - 8 وقار سنگيني .
- 9 قدر و قيمت .
1- اندازه، ثقل، سنگيني، مقدار
2- ريتم، سجع، ضرب
rhythm, burden, cadence, scale, avoirdupois, charge, differentia, movement, weight
إيقاع، التواتر، تناغم، اتزان، وزن شعري
ağırlık
poids
gewicht
peso
peso
نواخت، اصول، اهنگ موزون، بار، مسئوليت، بار مسئوليت، گنجایش، طفل در رحم، اهنگ، افول، هم اهنگی، مقیاس، ترازو، معیار، پوسته، مقیاس وزن اجناس سنگین، سنگینی، اتهام، هزینه، عهده، خرج، وجه امتیاز، جنبش، حرکت، نهضت، گردش، تکان