جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
476
اطلاعات بیشتر واژه
واژه وصله
معادل ابجد 131
تعداد حروف 4
نقش دستوری اسم
مختصات (وَ لِ) [ ع . وصلة ] (اِ.)
آواشناسی vasle
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
نمایش تصویر وصله
پخش صوت

وصلت (بنگريد به وصله)
‎ - 1 نشانه ي پيوستگي : در کياشناسي
(شيمي) ‎ - 2 زناشويي در فارسي
وصلت و وصله در فارسي اين واژه
در تازي کنش است (مصدر) و چنانچه
در يکي از فرهنگ هاي فارسي
آمده رمن (وصل) نسيت ورمن (وصل يا
وصل) که در بالا آمد نيز (اوصال)
است و (وصل) خود رمن (وصله) است
‎ - 1 پيوستگي زناشويي : در فارسي آنچه
ميان دو چيز را پيوند دهد ‎ - 2 پينه
پينيک (گويش گيلکي) درپه پژکاله
وژنگ همراهان ‎ - 4 توشه
‎ - 5 سر زمين دور
(اسم) ‎ -1 هرچيزکه آنرا بچيزي ديگر
پيوند کنند. ‎ - 2 (مخصوصا) گيسوي
مصنوعي که بدنبال گيسوي طبيعي
پيوند کنند :
((معاشران خ گره اززلف يار باز کنيد خ
شبي خوش است بدين وصله اش دراز کنيدخ))
(حافظ)
‎ -3 وصله اي که برجامه ياکفش دريده و
جز آن دوزند پينه پاره درپي :
((شرمم از خرقه ء آلوده ء خود مي آيد
که بر وصله بصد شعبده پيراسته ام .))
(حافظ)
(رويه اش (رويه ء کفش) وصله اي ز چکمه ء
زال زيره اش تخت چارق بهمن .))
(بهار)
يا وصله ء تن . خويشاوند قوم و خويش .
يا وصله ء ناجور . ‎ -1 پينه اي که از حيث
رنگ وجنس با اصل (پارچه چرم و غيره)
فرق دارد.‎ -2 کسي درميان جمعي که
بهيچوجه با آنها تناسب و تفاهم روحي
و اخلاقي ندارد غير متجانس :
((همدم بيگانگان مباش و بپرهيز
عاقبت از جنس بد زوصله ء ناجور.))
(عارف)
‎ - 4 دوخت ودوز ترميم لباس و جوراب هاي
پاره .
پاره، پينه
patch, patching, vamp, imp, inset, splotch
بقعة، مستنقع، بركة، رقعة قماشية، صفيحة معدنية، جزء مغلق من مساحة، اللصوق التجميلي، قطعة صغيرة من أي شىء، رقع، لصق، رمم أو يصلح، ارتقع، رقع الجرح، سوى، رمم، تصالح، غطى بلصوق تجميلي أو واق، رقعة
yama
correctif
patch
parche
toppa
تکه، قطعه زمین، مشمع روی زخم، مدت، زمان معین، رویه، بچه شریر و شیطان، جنی، مرد جوان، الحاق، ریزش، جریان، لکه، نقطه

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "وصله" در زبان فارسی به معنای پیوستگی یا الحاق یک چیز به چیز دیگر است و معمولاً به کارهایی اشاره دارد که برای ترمیم یا بهبود یک شیء انجام می‌شود. در زیر به قواعد و نکات نگارشی این کلمه پرداخته می‌شود:

  1. هجی صحیح: کلمه "وصله" با «و» و بعد از آن با «ص» و «ل» و «ه» نوشته می‌شود. توجه به نوشتن حرف «ه» در انتهای کلمه بسیار مهم است.

  2. نقش کلمه: "وصله" می‌تواند به عنوان اسم (مانند وصله‌ای که به لباس دوخته می‌شود) و یا حتی در طبیعت حروف اضافه و قیدها (به عنوان مثال: وصله به) کاربرد دارد.

  3. فارسی‌نویسی: در نگارش فارسی، همواره باید به حفظ ساختار جملات و قواعد نگارشی دقت کرد. این کلمه باید در جملات به طور صحیح و مرتبط با سایر کلمات به کار رود.

  4. آوردن مثال: برای ایجاد وضوح بیشتر، می‌توان مثال‌هایی از این کلمه را در جمله‌ها به کار برد:

    • او برای طور جدیدی از لباسش یک وصله خیاطی کرد.
    • در این کار، وصله دادن به مشکلات اصلی بسیار مهم است.
  5. استفاده از واژه‌های مرتبط: ممکن است در نگارش پیرامون این کلمه، به واژه‌هایی مثل "دوختن"، "ترمیم"، "تعمیر" و غیره نیز اشاره شود.

به یاد داشته باشید که "وصله" نیز ممکن است در برخی زمینه‌ها به صورت کنایه‌ای به کار رود، مانند وصله نان یا وصله کردن روابط. در این موارد نیز شناخت بافت معنایی مهم است.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی