هتک
licenseمعنی کلمه هتک
معنی واژه هتک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پرده دري 2- رسواسازي، مفتضح سازي 3- افتضاح، رسوايي 4- بي عفتي، بي ناموسي 5- استخفاف، بي احترامي، بي حرمتي | ||
انگلیسی | hattak | ||
عربی | هاتاك | ||
ترکی | taciz | ||
فرانسوی | harcèlement | ||
آلمانی | belästigung | ||
اسپانیایی | acoso | ||
ایتالیایی | molestie | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "هتک" در زبان فارسی به معنای تعرض، بیاحترامی یا آسیب رساندن به آبرو و حیثیت دیگران است. در مورد نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته وجود دارد:
به طور کلی، "هتک" واژهای با بار معنایی سنگین است و باید با احتیاط و آگاهی مناسب از آن استفاده شود. | ||
واژه | هتک | ||
معادل ابجد | 425 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | hatk | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (عا.) | ||
آواشناسی | hatk | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی هتک | ||
پخش صوت |
فاش شدگي عيب، افتضاح و بد نامي، پرده دريدن کلمه "هتک" در زبان فارسی به معنای تعرض، بیاحترامی یا آسیب رساندن به آبرو و حیثیت دیگران است. در مورد نگارش و استفاده از این کلمه، چند نکته وجود دارد: نوشتن: کلمه "هتک" به صورت صحیح و بدون حذف حروف باید نوشته شود. به عنوان مثال، "هتک حرمت" زمانی به کار میرود که بخواهیم درباره تعرض به حرمت و شخصیت فردی صحبت کنیم. قید و صفت: این کلمه میتواند به عنوان اسم یا فعل (هتک کردن) به کار برود. بنابراین در جملات مختلف میتوان آن را با قید و صفتهای مختلف ترکیب کرد. همنشینی واژگانی: معمولاً کلمات و عبارات مرتبطی مانند "هتک حرمت"، "هتک حیثیت" و "هتک آبرو" به کار میروند. در این زمینه، توجه به همخوانی واژهها و معانی آنها مهم است. قواعد نگارشی: هنگامی که از این کلمه در متون رسمی استفاده میکنید، قوانین نگارشی مانند استفاده صحیح از ویرگول، نقطه و علائم نگارشی دیگر را رعایت کنید. به طور کلی، "هتک" واژهای با بار معنایی سنگین است و باید با احتیاط و آگاهی مناسب از آن استفاده شود.
نيمي از شب نيمه ي شب
پاره پاره : جامه
پرده دري
-1 (مصدر) دريدن پرده ومانندآن .
-2 رسواکردن مفتضح ساختن
-3 (اسم) پرده دري . -4 رسوايي
افتضاح : ((چون شخص به هتک استار
وافشاي اسرارمردم مشهوراست ...))
-5 ربودگي ناموس بي عفتي .
يا هتک احترام . بي احترامي کردن .
يا هتک حرز. -1 شکستن حصاروپناهگاه
ومانندآن . -2 عباتست ازتخريب
سوراخ کردن شکافتن حرز وحصارو
دروقفسه وغيره . يا هتک حرمت .
شکستن حرمت بي احترامي :
((اگرتوپرده برآن زلف ورخ نمي پوشي
به هتک حرمت صاحبدلان همي کوشي .))
(سعدي)
يا هتک حرمت منازل . داخل شدن
بقهروغلبه درملکي که درتصرف ديگري
است . يا هتک ستر. دريدن پرده
پرده دري . يا هتک عرض . برباد دادن آبروو
عرض هتک احترام . يا هتک عفاف .
لکه دارساختن گوهرعفت زن .يا
هتک ناموس . تجاوز بعفت وناموس
دختر يا زني ؛ بي ناموسي . -6 تفرق
اتصال که برکناره ء عضله افتد.
-7 (اسم) نشيمن کون .
(اسم) کون مقعد . ياهتک کسي
پاره شدن . -1 کوشش پاره ودريده شدن .
-2 دچارکارهاي طاقت فرساشدن وي .
يا هتک کسي راپاره کردن. -1 کون را
دريدن . -2 ازوي کارهاي طاقت فرسا
کشيدن .
(اسم) سوت صفير.
1- پرده دري
2- رسواسازي، مفتضح سازي
3- افتضاح، رسوايي
4- بي عفتي، بي ناموسي
5- استخفاف، بي احترامي، بي حرمتي
hattak
هاتاك
taciz
harcèlement
belästigung
acoso
molestie