جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: اندوه ها (اسم)جمع هم اندوهها غمها. همه : -1 همه ء افراد : (همه آمده اند: چه دوزخي چه بهشتي چه آدمي چه پري بمذهب همه کفر طريقت است امساک . (حافظ) توضيح در دستورهاي متداول همه را از مبهمات دانسته اند -2 (اسم) تمام کل مجموع : و چون مي بايست که اين ملت مخلد ماند و ملک اين امت بهمه ء آفاق و اقطار زمين برسد... و پسرامير را زخمي زده ام وهمه ء شهر در معالجت آن عاجز مانده اند . : همه ء خويي کرده (ابوبکر) درکارش (رسول صلي الله عليه و آله) همه او گشته بهر ديدارش . -3 (صفت) هر: همهکس همه جا. توضيح -1 تا قرن چهارم همه در تمام موارد بصورت غير اضافه ء استعمال ميشده . از قرن پنجم مخصوصادرشعر ظاهرا بضرورت - گاه همه را بحالت اضافه آورده اند. در قرون اخير براي تشخيص موارد اضافه ء همه از غير آن قاعده اي وضع کرده اند : الف - اصولا همه در شمول من حيث الافراد بکار رود. درين صورت کسره ء اضافه بحاي ماند چنانکه گوييم : همه ء شب بيدار بودم . (يعني از اول تاآخر شب بيدار بودم .) جمشيد همه ء روز اين طرف وآن طرف دويد و فريدون را نيافت . (يعني از صبح تاغروب ...) در شعر ازين قاعده - بضرورت - عدول کنند . ب - اگر همه بمعني هر) شمول من حيث المجموع) وجميع آحاد بکار رود - مانند خود هر - احتياچ بکسره ء اضافه ندارد : همه کس ازقبل نيستي فغان دارد گه ضعيفي و بيچارگي و سستي حال .) (غضايري) و ملوک عجم ترتيبي داشته اند در خوان نيکو نهادن هر چه تمامتر بهمه روزگار . ج - هرگاه همه در معني شمول من حيث المجموع بکار رود و کلمه ء بعد از آن جمع يا اسم جمع باشد . کسره ء اضافه بجاي ماند : همه ء رفقا آمدند جز جمشيد همه ء مردم را بايد در کارها شرکت داد. : تويي که بر سر خوبان کشوري چون تاج سزد اگر همه ء دليران دهندت باج . (حافظ) ولي در شعر - بضرورت - جايزاست بدون کسره ء اضافه ه آيد. توضيح - 2 گاه همه در امثال اين عبارت آيد : وآنچ ازپس اوست ازين پنج روز همه جشنهاست . و فک اضافه شده و اصل همه ء آنچ از پس اوست جشنهاست بوده و درين صورت از قبيل نمره ء 1 ميباشد . يا به همه ء ابواب . از هر حيث از هر جهت : از هر جا و هر محل بقلمرو اشرف ... همايون ما .... مي آيند بهمه ء ابواب مستظهر ... واميدوار بوده بدانند... hamum هاموم
کلمه "هموم" در فارسی به معنای "غمها" یا "مشکلات" است و از ریشه "هم" و به معنای جمع استفاده میشود. در زبان فارسی، استفاده از این کلمه در موقعیتهای خاص و درست بسیار اهمیت دارد. در زیر نکاتی درباره قواعد و نگارش صحیح این کلمه آورده شده است:
نحوه نگارش: کلمه "هموم" همیشه باید به صورت صحیح نوشته شود و از هر گونه اشتباه املایی پرهیز شود.
استفاده از کلمه: این کلمه معمولاً در متنهای ادبی، شعر و یا در بیان احساسات و مشکلات به کار میرود. مانند: "غمها و هموم زندگی".
جایگاه در جمله: کلمه "هموم" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه در جمله قرار گیرد. مثال: "او هموم خود را با دیگران در میان گذاشت".
تلفظ مناسب: در تلفظ این کلمه، تأکید بر هیأت و طول صدا باید رعایت شود تا معنای مورد نظر کاملاً منتقل شود.
ساختارهای مرتبط: ممکن است در جملات ترکیبی، از کلمات دیگری مانند "غم" و "مشکل" نیز به صورت هممعنا و یا همخانواده استفاده شود.
با رعایت این نکات میتوان به صورت صحیح و مؤثر از کلمه "هموم" در نگارش و بیان خود استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در روزهای شلوغ، هموم زندگی گاهی انسان را خسته میکند.
وقتی به همومهایم فکر میکنم، احساس آرامش و آسایش میکنم.
همومهای گذشته همیشه در ذهنم باقی ماندهاند و من را به یاد درسهای زندگی میاندازند.
فرهنگ فارسی هوشیار
جعبه لام تا کام
وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.