هنر
licenseمعنی کلمه هنر
معنی واژه هنر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | صناعت، صنعت، فن | ||
انگلیسی | art, craft, forte, accomplishment, artifice, mystery, master stroke | ||
عربی | فن، طريق | ||
ترکی | sanat | ||
فرانسوی | art | ||
آلمانی | kunst | ||
اسپانیایی | arte | ||
ایتالیایی | arte | ||
مرتبط | استعداد، استادی، نیرنگ، مهارت، پیشه وری، پیشه، لبه تیز شمشیر، جنبه قوی، موسیقی بلند، انجام، اجرا، اتمام، کمال، تصنع، تزویر، اختراع، راز، معما، سر، رمز، لغز، شاهکار، نازک کاری هنری، هنر نمایی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "هنر" در زبان فارسی با قواعد خاصی همراه است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این واژه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید کلمه "هنر" و کاربردهای آن را به درستی در متون فارسی بکار ببرید. | ||
واژه | هنر | ||
معادل ابجد | 255 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | honar | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: hunar] | ||
مختصات | (هُ نَ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | honar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی هنر | ||
پخش صوت |
علم و معرفت ودانش و فضل، فضيلت، کمال، کياست، کلمه "هنر" در زبان فارسی با قواعد خاصی همراه است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این واژه اشاره میکنم: اسم و معنی: "هنر" یک اسم است و به معنای توانایی یا مهارت در یک زمینه خاص، مانند هنرهای تجسمی، موسیقی، ادبیات و... به کار میرود. جمع بستن: جمع "هنر" به شکل "هنرها" یا "هنرها" است. در زبان فارسی برای جمع بستن کلمات، معمولاً به آنها «ها» اضافه میشود. ترکیب و تلفیق: این کلمه میتواند در ترکیب با دیگر واژهها به کار رود. به عنوان مثال: قید و صفت: در جملات، "هنر" میتواند به عنوان اسم و گاهی به عنوان بخشی از صفت یا قید مورد استفاده قرار بگیرد. به عنوان مثال: نقطهگذاری: در نوشتن جملاتی که شامل کلمه "هنر" هستند، باید به نقطهگذاری صحیح توجه کنید. به عنوان مثال: با رعایت این نکات میتوانید کلمه "هنر" و کاربردهای آن را به درستی در متون فارسی بکار ببرید.
فراست، زيرکي
صناعت، صنعت، فن
art, craft, forte, accomplishment, artifice, mystery, master stroke
فن، طريق
sanat
art
kunst
arte
arte
استعداد، استادی، نیرنگ، مهارت، پیشه وری، پیشه، لبه تیز شمشیر، جنبه قوی، موسیقی بلند، انجام، اجرا، اتمام، کمال، تصنع، تزویر، اختراع، راز، معما، سر، رمز، لغز، شاهکار، نازک کاری هنری، هنر نمایی