هولی
licenseمعنی کلمه هولی
معنی واژه هولی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | shock, holi | ||
عربی | صدمة، هزة، مفاجئ، صدمة كهربائية، اصطدام، صدمة عصبية، رجة، سكتة دماغية، كتلة كثة، الإنسداد التاجي، كومة، غيبوبة، صدم، تصادم، هز، تكهرب، أصابه بصدمة، ذهل، صدم بعمل فاضح | ||
مرتبط | تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "هولی" در زبان فارسی به لحاظ نگارشی و قواعد نوشتاری به صورت زیر میتواند بررسی شود: ۱. نوشتار صحیح: "هولی" به همین شکل نوشته میشود و نیازی به اضافه کردن حرف یا تغییر در آن نیست. ۲. آواشناسی: "هولی" معمولاً به صورت هُلی (با تنوین) تلفظ میشود. توجه به تلفظ درست میتواند مهم باشد، به ویژه در محاوره. ۳. نحوه استفاده: این کلمه ممکن است به عنوان اسم خاص (مثلاً نام یک شخصیت، جشن یا موضوع خاص) یا به عنوان صفت استفاده شود. در این زمینه باید به معنا و کاربرد آن در جمله دقت نمود. ۴. قافیه و وزن: اگر این کلمه در شعر یا نثر ادبی به کار میرود، توجه به قافیه و وزن آن از اهمیت بالایی برخوردار است. ۵. جایگاه در جمله: مانند دیگر کلمات، "هولی" میتواند در جایگاههای مختلفی در جمله (فعل، فاعل، مفعول) قرار گیرد. لطفاً اگر به جزئیات بیشتر یا مثال خاصی نیاز دارید، بفرمایید. | ||
واژه | هولی | ||
معادل ابجد | 51 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | havli | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [هندی] [قدیمی] | ||
مختصات | (هَ) (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی هولی | ||
پخش صوت |
انگليسي خاس خاش (خار مسيح) کلمه "هولی" در زبان فارسی به لحاظ نگارشی و قواعد نوشتاری به صورت زیر میتواند بررسی شود: ۱. نوشتار صحیح: "هولی" به همین شکل نوشته میشود و نیازی به اضافه کردن حرف یا تغییر در آن نیست. ۲. آواشناسی: "هولی" معمولاً به صورت هُلی (با تنوین) تلفظ میشود. توجه به تلفظ درست میتواند مهم باشد، به ویژه در محاوره. ۳. نحوه استفاده: این کلمه ممکن است به عنوان اسم خاص (مثلاً نام یک شخصیت، جشن یا موضوع خاص) یا به عنوان صفت استفاده شود. در این زمینه باید به معنا و کاربرد آن در جمله دقت نمود. ۴. قافیه و وزن: اگر این کلمه در شعر یا نثر ادبی به کار میرود، توجه به قافیه و وزن آن از اهمیت بالایی برخوردار است. ۵. جایگاه در جمله: مانند دیگر کلمات، "هولی" میتواند در جایگاههای مختلفی در جمله (فعل، فاعل، مفعول) قرار گیرد. لطفاً اگر به جزئیات بیشتر یا مثال خاصی نیاز دارید، بفرمایید.
از گياهان (گويش گيلکي)
shock, holi
صدمة، هزة، مفاجئ، صدمة كهربائية، اصطدام، صدمة عصبية، رجة، سكتة دماغية، كتلة كثة، الإنسداد التاجي، كومة، غيبوبة، صدم، تصادم، هز، تكهرب، أصابه بصدمة، ذهل، صدم بعمل فاضح
تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب