یک دنده
licenseمعنی کلمه یک دنده
معنی واژه یک دنده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | dogged, obstinate, adamant, stubborn | ||
عربی | عنيد، هدم | ||
مرتبط | لجوج، سخت، سر سخت، ترشرو، معاند، کله شق، خود رای، تزلزل ناپذیر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) عبارت "یک دنده" در زبان فارسی به معنای شخصی است که بر روی یک نظر یا عقیدهی خاصی پافشاری میکند و انعطافپذیری کمتری دارد. برای استفاده صحیح از این عبارت و نگارش آن، چند نکتهی مهم وجود دارد:
با رعایت این نکات، میتوانید از عبارت "یک دنده" بهصورت صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | یک دنده | ||
معادل ابجد | 93 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
مختصات | ( ~. دَ دِ) (ص مر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی یک دنده | ||
پخش صوت |
-1 (صفت) مستبد خودراي لجوج : عبارت "یک دنده" در زبان فارسی به معنای شخصی است که بر روی یک نظر یا عقیدهی خاصی پافشاری میکند و انعطافپذیری کمتری دارد. برای استفاده صحیح از این عبارت و نگارش آن، چند نکتهی مهم وجود دارد: نقطهگذاری: اگر این عبارت در میان جملهها یا به عنوان صفت باشد، لازم است از علامتهای نگارشی بهدرستی استفاده شود. مثلاً: "او یک دنده است و به هیچکس گوش نمیدهد." نحوهی استفاده: "یک دنده" بهعنوان صفت میتواند بهکار رود. مثلاً: "او فردی یک دنده است." جدا کردن کلمات: این عبارت بهصورت غیرقابلفکّی نوشته نمیشود؛ یعنی هر دو کلمه باید بهصورت جداگانه نوشته شوند: "یک دنده" و نه "یکدنده". توجه به نوع جملات: در جملات توصیفی یا بیانی میتوانید از این عبارت استفاده کنید. مثلاً: "شخصیت یک دندهاش او را در موقعیتهای اجتماعی دچار مشکل کرده است." با رعایت این نکات، میتوانید از عبارت "یک دنده" بهصورت صحیح و مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.
آدم يک دنده ايست . -2 آرام يکنواخت .
تاصبح يک دنده خوابيد.
dogged, obstinate, adamant, stubborn
عنيد، هدم
لجوج، سخت، سر سخت، ترشرو، معاند، کله شق، خود رای، تزلزل ناپذیر