انداختن
licenseمعنی کلمه انداختن
معنی واژه انداختن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | drop, throw, cast, put, launch, toss, sling, fling, fell, delete, hitch, hurl, hurtle, jaculate, lay away, omit, relegate, shovel, souse, thrust, hew | ||
عربی | قطرة، هبوط، تدهور، إبعاد، ترجل، جرعة دواء، جرعة شراب، حبة بونبون، حلية مدلاة، هبوط الأسعار، إنخفاض الحرارة، هبوط في الضغط، إسقاط بالمظلة، نزل ستارة المسرح، ترك، سقوط، انخفض، سقط، نزل، انسحب، وقع، تدنى، إنهار، هبط النهر، قطر، انحدر، يسقط | ||
ترکی | fırlatmak | ||
فرانسوی | lancer | ||
آلمانی | werfen | ||
اسپانیایی | tirar | ||
ایتالیایی | gettare | ||
مرتبط | رها کردن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن، پرتاب کردن، پرت کردن، افکندن، ویران کردن، ریختن، در قالب قرار دادن، معین کردن، پخش کردن، قرار دادن، گذاشتن، ارائه دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن، روانه کردن، اقدام کردن، شروع کردن، پراندن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن، بیرون دادن، روانه ساختن، قطع کردن، بریدن و انداختن، بزمین زدن، حذف کردن، برداشتن، هل دادن، تکان دادن، بستن، خوردن، تصادف کردن، پیچ دادن، مصادف شدن، کنار گذاشتن، فروگذار کردن، واگذار کردن، منتسب کردن، طبقه بندی کردن، بیل زدن، با بیل کندن، مست کردن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، رخنه کردن در، بزور باز کردن، فرو کردن، چپاندن، بریدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "انداختن" یکی از افعال رایج در زبان فارسی است که به معنای "قرار دادن چیزی در جایی" یا "دور انداختن" به کار میرود. در زیر نکاتی درباره قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: 1. صرف فعل
2. معانی و کاربردها
3. نکات نگارشی
4. همنشینیها
5. قالبهای معنایی
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به شیوهای نگارشی صحیح از کلمه "انداختن" در نوشتارهای فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | انداختن | ||
معادل ابجد | 1106 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'a(e)ndāxtan | ||
ترکیب | (مصدر متعدی) [پهلوی: handāxtan] | ||
مختصات | (اَ تَ) [ په . ] | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی انداختن | ||
پخش صوت |
پرت کردن، پرتاب کردن، افکندن، پرانيدن، افگندن کلمه "انداختن" یکی از افعال رایج در زبان فارسی است که به معنای "قرار دادن چیزی در جایی" یا "دور انداختن" به کار میرود. در زیر نکاتی درباره قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به شیوهای نگارشی صحیح از کلمه "انداختن" در نوشتارهای فارسی استفاده کرد.
drop, throw, cast, put, launch, toss, sling, fling, fell, delete, hitch, hurl, hurtle, jaculate, lay away, omit, relegate, shovel, souse, thrust, hew
قطرة، هبوط، تدهور، إبعاد، ترجل، جرعة دواء، جرعة شراب، حبة بونبون، حلية مدلاة، هبوط الأسعار، إنخفاض الحرارة، هبوط في الضغط، إسقاط بالمظلة، نزل ستارة المسرح، ترك، سقوط، انخفض، سقط، نزل، انسحب، وقع، تدنى، إنهار، هبط النهر، قطر، انحدر، يسقط
fırlatmak
lancer
werfen
tirar
gettare
رها کردن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن، پرتاب کردن، پرت کردن، افکندن، ویران کردن، ریختن، در قالب قرار دادن، معین کردن، پخش کردن، قرار دادن، گذاشتن، ارائه دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن، روانه کردن، اقدام کردن، شروع کردن، پراندن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن، بیرون دادن، روانه ساختن، قطع کردن، بریدن و انداختن، بزمین زدن، حذف کردن، برداشتن، هل دادن، تکان دادن، بستن، خوردن، تصادف کردن، پیچ دادن، مصادف شدن، کنار گذاشتن، فروگذار کردن، واگذار کردن، منتسب کردن، طبقه بندی کردن، بیل زدن، با بیل کندن، مست کردن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، رخنه کردن در، بزور باز کردن، فرو کردن، چپاندن، بریدن1. صرف فعل
2. معانی و کاربردها
3. نکات نگارشی
4. همنشینیها
5. قالبهای معنایی