انداختن
licenseمعنی کلمه انداختن
معنی واژه انداختن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) [پهلوی: handāxtan]
مختصات:
(اَ تَ) [ په . ]
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
1106
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
drop | throw , cast , put , launch , toss , sling , fling , fell , delete , hitch , hurl , hurtle , jaculate , lay away , omit , relegate , shovel , souse , thrust , hew
ترکی
fırlatmak
فرانسوی
lancer
آلمانی
werfen
اسپانیایی
tirar
ایتالیایی
gettare
عربی
قطرة | هبوط , تدهور , إبعاد , ترجل , جرعة دواء , جرعة شراب , حبة بونبون , حلية مدلاة , هبوط الأسعار , إنخفاض الحرارة , هبوط في الضغط , إسقاط بالمظلة , نزل ستارة المسرح , ترك , سقوط , انخفض , سقط , نزل , انسحب , وقع , تدنى , إنهار , هبط النهر , قطر , انحدر , يسقط
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "انداختن" یکی از افعال رایج در زبان فارسی است که به معنای "قرار دادن چیزی در جایی" یا "دور انداختن" به کار میرود. در زیر نکاتی درباره قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
1. صرف فعل
- "انداختن" یک فعل نامنظم است و صرف آن به شکلهای مختلف در زمانهای مختلف تغییر میکند:
- زمان حال: میاندازم، میاندازی، میاندازد
- زمان گذشته: انداختم، انداختی، انداخت
- زمان آینده: خواهم انداخت، خواهی انداخت، خواهد انداخت
2. معانی و کاربردها
- "انداختن" میتواند معانی متفاوتی داشته باشد، از جمله:
- قرار دادن چیزی بهصورت عمدی: "کتاب را روی میز انداخت."
- دور انداختن یا رها کردن چیزی: "زبالهها را در سطل انداخت."
3. نکات نگارشی
- در جملات، "انداختن" ممکن است به صورت مفعول بکار رود:
- جمله مثال: "او توپ را به زمین انداخت."
- در مواردی میتوان این فعل را به صورت ترکیبی با دیگر کلمات به کار برد:
- جمله مثال: "او سبد خرید را از دستش انداخت."
4. همنشینیها
- "انداختن" با برخی از واژهها و عبارات خاص ترکیب میشود:
- "انداختن چالش": به معنای ارائه یا شروع یک چالش.
- "انداختن نگاه": به معنای نگریستن به چیزی.
5. قالبهای معنایی
- "اندازی" و "اندازیی" به عنوان اسم و صفات نیز از این فعل مشتق میشوند:
- "انداز": به معنای مقدار یا مقدار گذاری.
- "اندازی": به معنای پروسه یا اقدام زمینهای.
با رعایت این نکات، میتوان به درستی و به شیوهای نگارشی صحیح از کلمه "انداختن" در نوشتارهای فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او کتابش را روی میز انداختن و به سمت در رفت.
- در جشن تولد، بچهها بادکنکها را به هوا انداختند و خنده کردند.
- معلم به دانشآموزان یاد داد که هرگز زبالهها را در طبیعت نیندازند.