انداخته
licenseمعنی کلمه انداخته
معنی واژه انداخته
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | drop, throw, cast, put, launch, toss, sling, fling, fell, delete, hitch, hurl, hurtle, jaculate, lay away, omit, relegate, shovel, souse, thrust, hew, throws | ||
عربی | قطرة، هبوط، تدهور، إبعاد، ترجل، جرعة دواء، جرعة شراب، حبة بونبون، حلية مدلاة، هبوط الأسعار، إنخفاض الحرارة، هبوط في الضغط، إسقاط بالمظلة، نزل ستارة المسرح، ترك، سقوط، انخفض، سقط، نزل، انسحب، وقع، تدنى، إنهار، هبط النهر، قطر، انحدر، يسقط | ||
ترکی | düştü | ||
فرانسوی | abandonné | ||
آلمانی | fallen gelassen | ||
اسپانیایی | abandonó | ||
ایتالیایی | caduto | ||
مرتبط | رها کردن، انداختن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن، پرتاب کردن، پرت کردن، افکندن، ویران کردن، ریختن، در قالب قرار دادن، معین کردن، پخش کردن، قرار دادن، گذاشتن، ارائه دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن، روانه کردن، اقدام کردن، شروع کردن، پراندن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن، بیرون دادن، روانه ساختن، قطع کردن، بریدن و انداختن، بزمین زدن، حذف کردن، برداشتن، هل دادن، تکان دادن، بستن، خوردن، تصادف کردن، پیچ دادن، مصادف شدن، کنار گذاشتن، فروگذار کردن، واگذار کردن، منتسب کردن، طبقه بندی کردن، بیل زدن، با بیل کندن، مست کردن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، رخنه کردن در، بزور باز کردن، فرو کردن، چپاندن، بریدن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «انداخته» در زبان فارسی به چند صورت و با معانی مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به بررسی مجموعهای از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
در نهایت، مهم است که با توجه به بافت جمله و کاربرد، از کلمه «انداخته» به درستی استفاده کنید تا ارتباط معانی به درستی برقرار شود. | ||
واژه | انداخته | ||
معادل ابجد | 1061 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'a(e)ndāxte | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت مفعولی) | ||
آواشناسی | 'andAxte | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی انداخته | ||
پخش صوت |
- 1 افکنده پرتاب شده کلمه «انداخته» در زبان فارسی به چند صورت و با معانی مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به بررسی مجموعهای از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم: نحو و صرف: همنشینی و همکاری: نکات نگارشی: نحوه نوشتن: در نهایت، مهم است که با توجه به بافت جمله و کاربرد، از کلمه «انداخته» به درستی استفاده کنید تا ارتباط معانی به درستی برقرار شود.
پرت شده . - 2 راي زده مشورت شده .
drop, throw, cast, put, launch, toss, sling, fling, fell, delete, hitch, hurl, hurtle, jaculate, lay away, omit, relegate, shovel, souse, thrust, hew, throws
قطرة، هبوط، تدهور، إبعاد، ترجل، جرعة دواء، جرعة شراب، حبة بونبون، حلية مدلاة، هبوط الأسعار، إنخفاض الحرارة، هبوط في الضغط، إسقاط بالمظلة، نزل ستارة المسرح، ترك، سقوط، انخفض، سقط، نزل، انسحب، وقع، تدنى، إنهار، هبط النهر، قطر، انحدر، يسقط
düştü
abandonné
fallen gelassen
abandonó
caduto
رها کردن، انداختن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن، پرتاب کردن، پرت کردن، افکندن، ویران کردن، ریختن، در قالب قرار دادن، معین کردن، پخش کردن، قرار دادن، گذاشتن، ارائه دادن، تقدیم داشتن، ترجمه کردن، روانه کردن، اقدام کردن، شروع کردن، پراندن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن، بیرون دادن، روانه ساختن، قطع کردن، بریدن و انداختن، بزمین زدن، حذف کردن، برداشتن، هل دادن، تکان دادن، بستن، خوردن، تصادف کردن، پیچ دادن، مصادف شدن، کنار گذاشتن، فروگذار کردن، واگذار کردن، منتسب کردن، طبقه بندی کردن، بیل زدن، با بیل کندن، مست کردن، بطور کامل پوشاندن، حمله کردن، بسختی افتادن، مست کردن یاشدن، رخنه کردن در، بزور باز کردن، فرو کردن، چپاندن، بریدن