اندک
licenseمعنی کلمه اندک
معنی واژه اندک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اقل، انگشتشمار، پشيز، جزئي، حقير، شمه، قلت، قليل، قليل، كم، كم، لخت، مزجات، معدود، ناچيز | ||
متضاد | افزون | ||
انگلیسی | little, few, slight, low, scarce, scant, light, lean, frugal, niggling, skimpy, low-test, paucity, modicum, pinch, whit, drib, scantling, scruple, thrum | ||
عربی | القليل، بعض، فترة قصيرة، مسافة قصيرة، الشيء الصغير، قليل، صغير، ضئيل، بسيطة، ضعيف، تافه، غيض، متواضع، نادرا | ||
ترکی | biraz | ||
فرانسوی | petit | ||
آلمانی | wenig | ||
اسپانیایی | pequeño | ||
ایتالیایی | poco | ||
مرتبط | قدری، اندکی از، کوچک، کم، ناچیز، کوتاه، ریز، جزئی، خفیف، لاغر، نحیف، پایین، اهسته، محقر، پست ومبتذل، نادر، کمیاب، قلیل، تنگ، ناکافی، روشن، سبک، سبک وزن، ضعیف، کم سود، بی حاصل، با صرفه، صرفه جو، مقتصد، میانه رو، ایراد گیر، لئیم، ناقص، خسیس، کمی، کمیابی، مقدار کم، عدد کم، مقدار یا قسمت کوچک، تنگنا، نیشگون، مضیقه، موقعیت باریک، جآنشین، ذره، تکه، هیچ، مقدار کمی، یک قطره، نیم ذرع، حدود، مقدار، مقدار قلیل، محظور اخلاقی، تردید، واحد سنجش چیز جزئی، بیم، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، صدای تپ تپ یا زدن روی میز | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اندک" در زبان فارسی به معنای کم، ناچیز یا جزئی است و بسته به زمینه و ساختار جمله میتواند به عنوان صفت، قید یا حتی پیشوند به کار رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، برخی قواعد و نکات وجود دارد:
به طور کلی، "اندک" واژهای با معنای خاص است و استفاده صحیح از آن در جملات میتواند به وضوح و زیبایی نگارش فارسی کمک کند. | ||
واژه | اندک | ||
معادل ابجد | 75 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'andak | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [پهلوی: handak، مصغرِ اند، مقابلِ بیش و بسیار] | ||
مختصات | (اَ دَ) (ص .) | ||
آواشناسی | 'andak | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اندک | ||
پخش صوت |
کم، قليل، قطره ، چيزکم کلمه "اندک" در زبان فارسی به معنای کم، ناچیز یا جزئی است و بسته به زمینه و ساختار جمله میتواند به عنوان صفت، قید یا حتی پیشوند به کار رود. در نگارش و استفاده از این کلمه، برخی قواعد و نکات وجود دارد: نحوه استفاده: نقطهگذاری: مفرد و جمع: ترکیبها: به طور کلی، "اندک" واژهای با معنای خاص است و استفاده صحیح از آن در جملات میتواند به وضوح و زیبایی نگارش فارسی کمک کند.
(صفت) - 1 کم مقابل بيش بسيار .
- 2 کوتاه : مدتي اندک .
اقل، انگشتشمار، پشيز، جزئي، حقير، شمه، قلت، قليل، قليل، كم، كم، لخت، مزجات، معدود، ناچيز
افزون
little, few, slight, low, scarce, scant, light, lean, frugal, niggling, skimpy, low-test, paucity, modicum, pinch, whit, drib, scantling, scruple, thrum
القليل، بعض، فترة قصيرة، مسافة قصيرة، الشيء الصغير، قليل، صغير، ضئيل، بسيطة، ضعيف، تافه، غيض، متواضع، نادرا
biraz
petit
wenig
pequeño
poco
قدری، اندکی از، کوچک، کم، ناچیز، کوتاه، ریز، جزئی، خفیف، لاغر، نحیف، پایین، اهسته، محقر، پست ومبتذل، نادر، کمیاب، قلیل، تنگ، ناکافی، روشن، سبک، سبک وزن، ضعیف، کم سود، بی حاصل، با صرفه، صرفه جو، مقتصد، میانه رو، ایراد گیر، لئیم، ناقص، خسیس، کمی، کمیابی، مقدار کم، عدد کم، مقدار یا قسمت کوچک، تنگنا، نیشگون، مضیقه، موقعیت باریک، جآنشین، ذره، تکه، هیچ، مقدار کمی، یک قطره، نیم ذرع، حدود، مقدار، مقدار قلیل، محظور اخلاقی، تردید، واحد سنجش چیز جزئی، بیم، ته نخ، ریشه یا نخ اویخته، صدای تپ تپ یا زدن روی میز