انعکاس
licenseمعنی کلمه انعکاس
معنی واژه انعکاس
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بازتاب، پژواك، طنين، عكسالعمل 2- واژگوني | ||
انگلیسی | reflection, reflectance, reaction, replication, reflexion, repercussion | ||
عربی | انعكاس، تفكير، أفكار، استبطان، ارتداد، ارتكاس، التواء، ضوء منعكس، شىء منعكس، عار، إهانة | ||
ترکی | refleks | ||
فرانسوی | réflexion | ||
آلمانی | betrachtung | ||
اسپانیایی | reflexión | ||
ایتالیایی | riflessione | ||
مرتبط | تامل، تفکر، اندیشه، پژواک، باز تاب، قابلیت بازتاب، قابلیت انعکاس، واکنش، عکس العمل، واکنشی، انفعال، تکرار، رونوشت، پاسخگویی، تاشدگی، دفاع، باز گشت، باز گردانی، پس زنی، برگشت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "انعکاس" در زبان فارسی به معنای بازتاب یا روشنایی در آب و سطحهای دیگر است و در زمینههای مختلف به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارش و گرامر فارسی، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه "انعکاس" در نگارش و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | انعکاس | ||
معادل ابجد | 202 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'en'ekās | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ عِ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | 'en'ekAs | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی انعکاس | ||
پخش صوت |
برگرديده شدن، عکس پذيرفتن، واژگونه شدن، واروني کلمه "انعکاس" در زبان فارسی به معنای بازتاب یا روشنایی در آب و سطحهای دیگر است و در زمینههای مختلف به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارش و گرامر فارسی، نکات زیر را مد نظر داشته باشید: نوشتن صحیح: کلمه "انعکاس" به همین شکل نوشته میشود و در نوشتار باید به همین صورت به کار رود. جنس و نوع کلمه: "انعکاس" یک اسم است و میتوان آن را به صورت مفرد و جمع (انعکاسات) استفاده کرد. استفاده در جملات: این کلمه میتواند در جملات مختلف به کار رود. مثلاً: هارمونی با دیگر کلمات: در ترکیب با صفتها یا قیدها، باید به هماهنگی آنها توجه کنید. مثلاً: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه "انعکاس" در نگارش و گفتار خود استفاده کنید.
1- بازتاب، پژواك، طنين، عكسالعمل
2- واژگوني
reflection, reflectance, reaction, replication, reflexion, repercussion
انعكاس، تفكير، أفكار، استبطان، ارتداد، ارتكاس، التواء، ضوء منعكس، شىء منعكس، عار، إهانة
refleks
réflexion
betrachtung
reflexión
riflessione
تامل، تفکر، اندیشه، پژواک، باز تاب، قابلیت بازتاب، قابلیت انعکاس، واکنش، عکس العمل، واکنشی، انفعال، تکرار، رونوشت، پاسخگویی، تاشدگی، دفاع، باز گشت، باز گردانی، پس زنی، برگشت