انکار کردن
licenseمعنی کلمه انکار کردن
معنی واژه انکار کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | deny, disclaim, recant, renege, repudiate, forsake, forswear, gainsay, abnegate, disaffirm, dispute, renounce, unsay | ||
عربی | رفض، تنكر، منع، نفى، نكر، حرم، جحد، رفض الإيمان، تبرأ من، رفض أن يمنح، ينكر | ||
مرتبط | رد کردن، حاشا کردن، منکر شدن، تکذیب کردن، قبول نکردن، منکر ادعایی شدن، از خود سلب کردن، ترک دعوا کردن نسبت به، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن، دبه کردن، گول زدن، رها کردن، پشت سرگذاشتن، ول کردن، باسوگند انکار کردن، عهد شکستن، نقض کردن، ترک کردن، بخود حرام کردن، کف نفس کردن، جدال کردن، مشاجره کردن، سر و کله زدن، مباحثه کردن، نگفتن، گفته نشدن، پس گرفتن | ||
واژه | انکار کردن | ||
معادل ابجد | 546 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی انکار کردن | ||
پخش صوت |
وازدن افراچ گفتن
امتناع کردن وازدن ناخستو شدن .
deny, disclaim, recant, renege, repudiate, forsake, forswear, gainsay, abnegate, disaffirm, dispute, renounce, unsay
رفض، تنكر، منع، نفى، نكر، حرم، جحد، رفض الإيمان، تبرأ من، رفض أن يمنح، ينكر
رد کردن، حاشا کردن، منکر شدن، تکذیب کردن، قبول نکردن، منکر ادعایی شدن، از خود سلب کردن، ترک دعوا کردن نسبت به، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن، دبه کردن، گول زدن، رها کردن، پشت سرگذاشتن، ول کردن، باسوگند انکار کردن، عهد شکستن، نقض کردن، ترک کردن، بخود حرام کردن، کف نفس کردن، جدال کردن، مشاجره کردن، سر و کله زدن، مباحثه کردن، نگفتن، گفته نشدن، پس گرفتن