اوج
licenseمعنی کلمه اوج
معنی واژه اوج
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ارتفاع، بالا، بحبوحه، بلندي، بلندي، رفعت، صعود، فراز، قله، منتها، نوك | ||
متضاد | حضيض، نشيب | ||
انگلیسی | climax, pinnacle, culmination, zenith, top, apex, apogee, crescendo, summit, acme, pitch, high tide, noontide, meridian, tip-top | ||
عربی | قمة | ||
ترکی | tepe | ||
فرانسوی | haut | ||
آلمانی | spitze | ||
اسپانیایی | arriba | ||
ایتالیایی | superiore | ||
مرتبط | قله، منتها درجه، راس، ذروه، منتهی درجه، قله نوک تیز، برج، حد اعلی، سمتالراس، بالاترین نقطه آسمان، بالا، تاپ، نوک، تارک، راس زاویه، سر، اعلی درجه، نقطهء اوج، نقطهء کمال، قوی شدن صدا بطور تدریجی، بحران، منتها، مرتفعترین نقطه، گام، قیر، استقرار، پرتاب، دانگ صدا، حد اعلای مد دریا، روز سرور و شادی، روز جشن، ظهر، بالاترین نقطه، نیم روز، خط نصف النهار، دایره طول، درجه کمال | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اوج" به معنای بلندترین یا بالاترین نقطه، در زبان فارسی کاربردهای متعددی دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی و معنایی پیرامون این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به طور موثری از کلمه "اوج" در متون خود استفاده کنید. | ||
واژه | اوج | ||
معادل ابجد | 10 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'o[w]j | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: اَوج، معرب، مٲخوذ از سنسکریت، مقابلِ حضیض] | ||
مختصات | ( اَ ) [ معر. ] (اِ.) | ||
آواشناسی | 'owj | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اوج | ||
پخش صوت |
طرف بالاي هر چيز، بلند ترين نقطه کلمه "اوج" به معنای بلندترین یا بالاترین نقطه، در زبان فارسی کاربردهای متعددی دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی و معنایی پیرامون این کلمه اشاره میکنم: مفهوم: "اوج" به معنای حداکثر یا بالاترین حد در یک زمینه خاص است. به عنوان مثال، میتوانیم بگوییم "اوج موفقیت" یا "اوج هیجان". نحوهی استفاده در جمله: این کلمه میتواند به عنوان اسم در جملات به کار برود. به عنوان مثال: قید و صفت: میتوان با استفاده از کلمات دیگر اوج را به صورت قید یا صفت به کار برد، مثلاً "اوج زیبایی"، "اوج خلاقیت". همنشینی: معمولاً "اوج" با کلماتی چون "موفقیت"، "شادی"، "خود"، "هیجان"، و "فشار" به کار میرود و شکلهایی از ترکیب را ایجاد میکند. تلفظ: "اوج" به صورت /owj/ تلفظ میشود و باید به این نکته توجه داشت که در نوشتار، حروف نرم و صحیح استفاده شود. نکات نگارشی: در نگارش متون، "اوج" باید در متن به درستی و با توجه به معنیاش به کار برود و از استفادهی بیمورد آن پرهیز شود. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و به طور موثری از کلمه "اوج" در متون خود استفاده کنید.
ارتفاع، بالا، بحبوحه، بلندي، بلندي، رفعت، صعود، فراز، قله، منتها، نوك
حضيض، نشيب
climax, pinnacle, culmination, zenith, top, apex, apogee, crescendo, summit, acme, pitch, high tide, noontide, meridian, tip-top
قمة
tepe
haut
spitze
arriba
superiore
قله، منتها درجه، راس، ذروه، منتهی درجه، قله نوک تیز، برج، حد اعلی، سمتالراس، بالاترین نقطه آسمان، بالا، تاپ، نوک، تارک، راس زاویه، سر، اعلی درجه، نقطهء اوج، نقطهء کمال، قوی شدن صدا بطور تدریجی، بحران، منتها، مرتفعترین نقطه، گام، قیر، استقرار، پرتاب، دانگ صدا، حد اعلای مد دریا، روز سرور و شادی، روز جشن، ظهر، بالاترین نقطه، نیم روز، خط نصف النهار، دایره طول، درجه کمال