آستان
licenseمعنی کلمه آستان
معنی واژه آستان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آستانه، پيشگاه، جناب، حضرت، حضور، درگاه، عتبه، محضر | ||
انگلیسی | threshold, sill, limen, state | ||
عربی | عتبة، بداية | ||
ترکی | durum | ||
فرانسوی | État | ||
آلمانی | zustand | ||
اسپانیایی | estado | ||
ایتالیایی | stato | ||
مرتبط | آستان مانند، آستانی، طوفان یا گرداب شدید، پایه، آستان در، سده، سیل، آستان احساس، شعور، اس | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آستان" در زبان فارسی به چند معنی و استفاده میرسد و قواعد نگارشی مرتبط با آن معمولاً شامل موارد زیر است:
این نکات به حفظ و ارتقاء کیفیت نوشتههای شما کمک میکند و باعث میشود تا کلمه "آستان" به درستی و به شکلی زیبا در متنهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد. | ||
واژه | آستان | ||
معادل ابجد | 512 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'āstān | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹آستانه، استانه، ستان، ستانه› | ||
مختصات | (ص .) | ||
آواشناسی | 'AstAn | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آستان | ||
پخش صوت |
درگاه ،درگه ،آستانه کلمه "آستان" در زبان فارسی به چند معنی و استفاده میرسد و قواعد نگارشی مرتبط با آن معمولاً شامل موارد زیر است: معنی: "آستان" به معنای درگاه، آستانه یا ورودی یک خانه و یا مکان مقدس (مانند آستانهی یک امامزاده) است. نوشتار: کلمه "آستان" باید با دقت و به درستی نوشته شود. این کلمه به صورت "آستان" (با الف و سین) باید نوشته شود و از نوشتن آن به شکلهای نادرست (مانند "آستاز" یا "آستانه") پرهیز شود. نگارش در متن: در استفاده از کلمه "آستان" در جملات، باید توجه کرد که پیوند مناسبی با سایر کلمات برقرار شود. مثلاً: علامتگذاری: در نوشتن جملات، در صورتی که "آستان" در پایان جمله قرار گیرد، باید به نقطهگذاری توجه کرد. همچنین، در استفاده از حالتهای مختلف دستوری (مانند صفت، قید و ...) باید شکلهای مناسب این کلمه را در نظر گرفت. این نکات به حفظ و ارتقاء کیفیت نوشتههای شما کمک میکند و باعث میشود تا کلمه "آستان" به درستی و به شکلی زیبا در متنهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
آستانه، پيشگاه، جناب، حضرت، حضور، درگاه، عتبه، محضر
threshold, sill, limen, state
عتبة، بداية
durum
État
zustand
estado
stato
آستان مانند، آستانی، طوفان یا گرداب شدید، پایه، آستان در، سده، سیل، آستان احساس، شعور، اس