اولاد
licenseمعنی کلمه اولاد
معنی واژه اولاد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آل، احفاد، اخلاف، اسباط، ذريه، زادگان، زاده، فرزندان، نتيجه، نسب، ولد | ||
انگلیسی | offsprings, posterity, breed, issue, progenies, seeds, slip, child | ||
عربی | ذرية، نسل، نتاج، سلالة، نتيجة، النسل | ||
ترکی | torunları | ||
فرانسوی | descendance | ||
آلمانی | nachkommenschaft | ||
اسپانیایی | descendientes | ||
ایتالیایی | discendenti | ||
مرتبط | ایندگان، اعقاب، اخلاف، زادگان، گونه، جنس، نوع، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل، لغزش، اشتباه، خطا، روکش، سهو | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اولاد" در زبان فارسی به معنی فرزندان یا نسلها به کار میرود و به طور خاص به جمع "ولد" اشاره دارد. در استفاده از این کلمه و نگارشهای مربوط به آن، برخی قواعد و نکات وجود دارد که به آنها اشاره میکنم:
با رعایت این نکات میتوانید به بهبود نگارش و استفاده از کلمه "اولاد" در متون فارسی کمک کنید. | ||
واژه | اولاد | ||
معادل ابجد | 42 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'o[w]lād | ||
نوع | تک : ولد | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: اَولاد، جمعِ وَلَد] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | 'owlAd | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اولاد | ||
پخش صوت |
فرزندان زاکي کلمه "اولاد" در زبان فارسی به معنی فرزندان یا نسلها به کار میرود و به طور خاص به جمع "ولد" اشاره دارد. در استفاده از این کلمه و نگارشهای مربوط به آن، برخی قواعد و نکات وجود دارد که به آنها اشاره میکنم: جمع و مفرد: کلمه "اولاد" جمع "ولد" است و در زبان فارسی بهعنوان جمع استفاده میشود، لذا نیازی به استفاده از آن به صورت مفرد نیست. استفاده در جملات: هنگام استفاده از "اولاد" در جملات، به ساختار جمله و مفهوم دقت کنید. برای مثال: "اولاد او موفق درس خواندهاند." نکات نگارشی: قیدهای زمانی و توصیفی: در جملاتی که "اولاد" حضور دارد، میتوانید از قیدهایی مانند "امروز" یا "در آینده" برای روشنتر کردن زمان استفاده کنید. با رعایت این نکات میتوانید به بهبود نگارش و استفاده از کلمه "اولاد" در متون فارسی کمک کنید.
(اسم) جمع ولد زادگان فرزندان
توضيح در تخاطب فارسي گاه بجاي مفرد
آيد : احمد اولاد من است حسن اولاد
ارشد است .
فرزند
آل، احفاد، اخلاف، اسباط، ذريه، زادگان، زاده، فرزندان، نتيجه، نسب، ولد
offsprings, posterity, breed, issue, progenies, seeds, slip, child
ذرية، نسل، نتاج، سلالة، نتيجة، النسل
torunları
descendance
nachkommenschaft
descendientes
discendenti
ایندگان، اعقاب، اخلاف، زادگان، گونه، جنس، نوع، شماره، موضوع، نشریه، نسخه، عمل، لغزش، اشتباه، خطا، روکش، سهو