اولیه
licenseمعنی کلمه اولیه
معنی واژه اولیه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | early,primary,preliminary,primitive,prime,primal,incipient,rudimentary,primeval,embryonic,rudimental | ||
عربی | في وقت مبكر، مبكرا، باكر، مبكر، باكرا، منذ الطفولة | ||
ترکی | ilkel | ||
فرانسوی | primitif | ||
آلمانی | primitive | ||
اسپانیایی | primitivo | ||
ایتالیایی | primitivo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اولیه" در زبان فارسی به معنای "اولین" یا "ابتدایی" است و میتواند به عنوان اسم یا صفت استفاده شود. در زیر چند نکته دربارهٔ قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "اولیه" در متون فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | اولیه | ||
معادل ابجد | 52 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
مختصات | (اَ وَ یِّ) [ ع . اولیة ] (ص .) | ||
آواشناسی | 'avvaliyye | ||
الگوی تکیه | WWWS | ||
شمارگان هجا | 4 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اولیه | ||
پخش صوت |
نخستيني کلمه "اولیه" در زبان فارسی به معنای "اولین" یا "ابتدایی" است و میتواند به عنوان اسم یا صفت استفاده شود. در زیر چند نکته دربارهٔ قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه آورده شده است: استفاده از "اولیه" در جملات: ترکیب با دیگر کلمات: نحوه نوشتن: جنسیت کلمه: با رعایت این نکات، میتوان به درستی از کلمه "اولیه" در متون فارسی استفاده کرد.
(صفت) مو ء نث اولي نخستين پيشين :
حالت اوليه تربيت اوليه . جمع : اوليات.
early,primary,preliminary,primitive,prime,primal,incipient,rudimentary,primeval,embryonic,rudimental
في وقت مبكر، مبكرا، باكر، مبكر، باكرا، منذ الطفولة
ilkel
primitif
primitive
primitivo
primitivo