باجی
licenseمعنی کلمه باجی
معنی واژه باجی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آبجي، اخت، خواهر، دده، شاباجي، همشيره | ||
متضاد | برادر، داداش | ||
انگلیسی | tribute, toll, imposition, tax, impost, scot, baji | ||
عربی | جزية، ثناء، إجلال، ضريبة، تقدمة، دفع الجزية، شيد، ثنى، دفع الضريبة، تحية | ||
ترکی | baji | ||
فرانسوی | baji | ||
آلمانی | baji | ||
اسپانیایی | bají | ||
ایتالیایی | baji | ||
مرتبط | احترام، خراج، باج، تکریم، عوارض، راهداری، هزینه، ضایعه، نواقل، تحمیل، وضع، تکلیف، مالیات، تقاضای سنگین | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "باجی" در زبان فارسی به معنای خواهر یا دخترخاله استفاده میشود و معمولاً به عنوان یک اصطلاح محبتآمیز برای اشاره به یک زن یا دختر جوان به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
در کل، "باجی" یکی از کلمات محاورهای و دوستانه در زبان فارسی است که بیشتر در مکالمات غیررسمی و روزمره مورد استفاده قرار میگیرد. | ||
واژه | باجی | ||
معادل ابجد | 16 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bāji | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [ترکی] | ||
مختصات | ( اِ.) | ||
آواشناسی | bAji | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی باجی | ||
پخش صوت |
در ترکي به معني خواهر کلمه "باجی" در زبان فارسی به معنای خواهر یا دخترخاله استفاده میشود و معمولاً به عنوان یک اصطلاح محبتآمیز برای اشاره به یک زن یا دختر جوان به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد فارسی و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نحو و صرف: کلمه "باجی" به عنوان اسم مؤنث به کار میرود و در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه استفاده میشود. به عنوان مثال: نکات نگارشی: جمع و مفرد: در کل، "باجی" یکی از کلمات محاورهای و دوستانه در زبان فارسی است که بیشتر در مکالمات غیررسمی و روزمره مورد استفاده قرار میگیرد.
آبجي، اخت، خواهر، دده، شاباجي، همشيره
برادر، داداش
tribute, toll, imposition, tax, impost, scot, baji
جزية، ثناء، إجلال، ضريبة، تقدمة، دفع الجزية، شيد، ثنى، دفع الضريبة، تحية
baji
baji
baji
bají
baji
احترام، خراج، باج، تکریم، عوارض، راهداری، هزینه، ضایعه، نواقل، تحمیل، وضع، تکلیف، مالیات، تقاضای سنگین