بارد
licenseمعنی کلمه بارد
معنی واژه بارد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- خنك، سرد، يخ 2- بيمزه، لوس، ناخوشايند 3- بيذوق، بيلطف 4- سردمزاج، عنين، ناتوان | ||
متضاد | حار | ||
انگلیسی | bard | ||
عربی | شاعر، شاعر قبلي، شاعر ملحمي، شاعر بطولي، بارد | ||
ترکی | ozan | ||
فرانسوی | barde | ||
آلمانی | barde | ||
اسپانیایی | bardo | ||
ایتالیایی | bardo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "بارد" در زبان فارسی به معنای "سرد" یا "سردی" است و به طور کلی به عنوان یک صفت به کار میرود. در نوشتار و استفاده از این کلمه، نکات زیر مد نظر قرار میگیرد:
اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا قواعد نگارشی دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم. | ||
واژه | بارد | ||
معادل ابجد | 207 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bāred | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ حار، جمع: بَوارِد] | ||
مختصات | (رِ) [ ع . ] (ص .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بارد | ||
پخش صوت |
- 1 سرد - 2 لوس بي مز ه - 3 برنده کلمه "بارد" در زبان فارسی به معنای "سرد" یا "سردی" است و به طور کلی به عنوان یک صفت به کار میرود. در نوشتار و استفاده از این کلمه، نکات زیر مد نظر قرار میگیرد: نگارش: کلمه "بارد" به صورت صحیح و با املای درست نوشته شود. هماهنگی(i نهاد و گزاره): در جملاتی که این کلمه به کار میرود، باید با نهاد جمله هماهنگ باشد. به عنوان مثال: استفاده از فعل مناسب: برای بیان حالت سرد در جملات، از فعلهایی مانند "هست" یا "شد" استفاده میشود: استفاده در ترکیبات: "بارد" میتواند در ترکیبات و عبارات استفاده شود: اگر سوال خاصی در مورد کاربرد یا قواعد نگارشی دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
(صفت) - 1 سرد خنک مقابل حادگرم.
- 2 ناخوشايند بي مزه : لطيفه ء بارد.
- 3 بي ذوق بي لطف . -4 عنين آنکه
مباشرت نتواند کرد . -5 يکي از مزاج هاي
نه گانه ء طب قديم سرد . جمع : بوارد.
بارد بر دو گونه است . بارد بالفعل مانند
برف و باردبالقوه مانند کاهو و کاسني.
1- خنك، سرد، يخ
2- بيمزه، لوس، ناخوشايند
3- بيذوق، بيلطف
4- سردمزاج، عنين، ناتوان
حار
bard
شاعر، شاعر قبلي، شاعر ملحمي، شاعر بطولي، بارد
ozan
barde
barde
bardo
bardo