بازو
licenseمعنی کلمه بازو
معنی واژه بازو
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بازه، ساعد، عضد مرفق | ||
متضاد | ران 1- اهرم 2- دسته 3- توانايي، قدرت، قوت، نيرو 4- ياور | ||
انگلیسی | arm,lever,forearm,brachium,force,power | ||
عربی | ذراع | ||
ترکی | kol | ||
فرانسوی | bras | ||
آلمانی | arm | ||
اسپانیایی | brazo | ||
ایتالیایی | braccio | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «بازو» در زبان فارسی به معنای قسمت انتهایی دست انسان و برخی از حیوانات است. در زیر به چندین نکته درباره قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «بازو» بهخوبی در نوشتار و گفتارهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | بازو | ||
معادل ابجد | 16 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bāzu | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹باهو› (زیستشناسی) | ||
مختصات | ( اِ.) | ||
آواشناسی | bAzu | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی بازو | ||
پخش صوت |
قسمتي از دست است که از دوش تا آرنج را شامل است کلمه «بازو» در زبان فارسی به معنای قسمت انتهایی دست انسان و برخی از حیوانات است. در زیر به چندین نکته درباره قواعد نگارشی و استفاده از این کلمه اشاره میکنم: نوشتار صحیح: کلمه «بازو» بهطور صحیح و بدون هیچگونه اضافهای نوشته میشود. نقشهای دستوری: این کلمه میتواند در جمله به عنوان اسم، فاعل، مفعول و یا complement (موصول) استفاده شود. جمعسازی: جمع «بازو» بهصورت «بازوها» و «بازوهای» به کار میرود. در جملات، بهطور مثال: «بازوهایم خستهاند.» مقایسه: در مواردی که بخواهید بازو را با اعضای دیگر بدن مقایسه کنید، میتوانید از عبارات مقایسهای استفاده کنید. مانند: «بازوی او قویتر از بازوی من است.» قیدهای توصیفی: میتوانید از قیدهای توصیفی برای توضیح ویژگیهای بازو استفاده کنید. مثلاً: «بازوی قدرتمند او». با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «بازو» بهخوبی در نوشتار و گفتارهای خود استفاده کنید.
1- بازه، ساعد، عضد مرفق
ران
1- اهرم
2- دسته
3- توانايي، قدرت، قوت، نيرو
4- ياور
arm,lever,forearm,brachium,force,power
ذراع
kol
bras
arm
brazo
braccio